صفحهى 713
إنْ تَثْبُتِ الْوَطْأَةُ فِي هذِهِ الْمَزَلَّةِ فَذَاكَ، وَإنْ تَدْحَضِ الْقَدَمُ فَإنَّا كُنَّا فِي أَفْيَاءِ أَغْصَان، وَمَهَابِّ رِيَاح، وَتَحْتَ ظِلِّ غَمَام، اضْمَحَلَّ فِي الْجَوِّ مُتَلَفَّقُهَا، وَعَفَا فِي الأَرْضِ مُخَطُّهَا. وَإنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً، وَسَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلاَءً: سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَاك، وَصَامِتَةً بَعْدَ نُطْق. لِيَعِظْكُمْ هُدُوِّي، وَخُفُوتُ إطْرَاقِي، وَسُكُونُ أَطْرَافِي، فَإنَّهُ أَوْعَظُ لِلْمُعْتَبِرِينَ مِنَ الْمَنْطِقِ الْبَلِيغِ وَالْقَوْلِ الْمَسْمُوعِ. وَدَاعِي لَكُمْ وَدَاعُ امْرِىء مُرْصِد لِلتَّلاَقِي! غَداً تَرَوْنَ أَيَّامِي، وَيُكْشَفُ لَكُمْ عَنْ سَرَائِرِي، وَتَعْرِفُونَنِي بَعْدَ خُلُوِّ مَكَانِي وَقِيَامِ غَيْرِي مَقَامِي.
اگر گام (من) در اين لغزشگاه، ثابت بماند (و از اين ضربت خطرناك رهايئى يابم) اين همان مطلوب ماست، و اگر گام بلغزد (و از اين جهان رخت بربندم جاى تعجّب نيست زيرا) ما در سايه شاخه ها، و مسير وزش بادها و زير سايه ابرهاى متراكمى بوديم كه در آسمان پراكنده شدند و آثارشان روى زمين محو شد (ما نيز خواهيم رفت).
من همسايه اى بودم كه چند روزى در كنار شما زيستم و به زودى از من تنها جسدى بى روح و بى حركت، بعد از آن همه حركتها، و خاموش، بعد از آن همه گفتارها، باقى خواهيد يافت. از حركت ايستادن من، و از كار افتادن چشمهايم، و بى حركتى اعضاى پيكرم بايد شما را پند و اندرز دهد، چرا كه پند و اندرز آن