مردم مدينه به دست عاملان يزيد در سال 63 هجرى، شدت يافت و اختناق شديدى در محافل شيعى حاكم گرديد. در نتيجه، انسجام و تشكّل جامعه شيعه به ضعف و سستى گراييد و سرانجام، فرو پاشيد. امام سجّاد(عليه السلام)با اشاره به اين وضع ناگوار، مى فرمايد: «در تمام مكّه و مدينه، بيست نفر نيستند كه ما را دوست بدارند.»(1)
مسعودى تصريح مى كند:
على بن الحسين(عليه السلام) امامت را به صورت مخفى و با تقيّه شديد و در زمانى دشوار عهده دار گرديد.(2)
امام صادق(عليه السلام) در بيان اين وضع اندوه بار مى فرمايد:
مردم پس از شهادت حسين بن على(عليه السلام) برگشتند (از خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله)فاصله گرفتند)، جز سه نفر: ابوخالد كابلى، يحيى بن ام الطويل و جبير بن مطعم; سپس افرادى به آن ها پيوستند و تعدادشان زياد گرديد. يحيى بن ام الطويل به مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله)در مدينه مى رفت و خطاب به مردم مى گفت: ما مخالف و منكر شما هستيم و ميان ما و شما دشمنى و خشم و كينه، آشكار و همشيگى است.(3)
فضل بن شاذان مى گويد:در آغاز امامت على بن الحسين، جز پنج نفر پيرو او نبودند: سعيد بن جبير، سعيد بن مسيّب، محمد بن جبير بن مطعم، يحيى بن امّ الطويل(4) و ابو
1 . ابن ابى الحديد، (عزالدين عبدالحميد بن محمد)، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 104. 2 . مسعودى، اثبات الوصية، ص 168. 3 . شيخ مفيد، الاختصاص، ص 64. 4 . همان.