زندگانی تحلیلی پیشوایان ما ائمه دوازده گانه (ع)

عادل ادیب

نسخه متنی -صفحه : 173/ 169
نمايش فراداده

تعقيب امام(ع)از طرف ماموران

دستگيرى امام(ع)يكى از هدفهاى مهم دولت بود.چه،آنان ميدانستند كه نتيجه وجود امام، تهديد سلامت حكومت آنان است.از اينجا بود كه ديوانه وار ميكوشيدند تا دولت خود را از خطر وى(ع)نگاه دارند.حملات گسترده اى براى دستگيرى امام به عمل مى آوردند.دولت براى دستگيرى امام سه حمله فاشيستى انجام داد.

حمله به خانه ايشان و فرمان به تفتيش دقيق خانه او،سياستى كه همه حكام به كار مى بردند و دولتيان از آن پيروى ميكردند،تجسس پيوسته و احتياطفوق العاده از طرف ماموران براى كشف مكان پنهانى امام(ع)و دستگيرى وى بود.اما نوزده سال فعاليت نواب او و كوششهاى تجسسى خستگى ناپذيرحكومت،دستاوردى جديد داشت و آن ثبوت نيابت به نزد آنان و فعاليتهاى مشكوك در دريافت مال به وكالت جهت مصالح امام(ع)بود.اما همه اين نبود،بلكه رهبرى و نظارت و مراقبت پايگاههاى مردمى نيز وجود داشت واموال را از آن مركز دريافت ميكردند.

بر پايه اين كشف خطرناك،وقتى «معتضد»زمام خلافت را در دست گرفت،مهمترين وظيفه حكومت خود را اين دانست كه بيدرنگ براى دستگيرى امام(ع) حمله را تجديد كند.

مزدوران دولت و جاسوسان آن،چنين برنامه ريزى كردند كه خليفه رااز خانه امام(ع)و احتمال مخفى شدن وى مطلع سازند و معتضد سه تن رافرستاد و به آنان دستور داد كه به سامرا روند و در اين سفر سبكمايه باشندو آنچه ضرورى است با خود بردارند،هر يك بر اسبى سوار شوند و از بردن چيز ديگر خود دارى كنند.شرح و تفصيل محله و خانه اى را براى آنان تشريح كرد و گفت وقتى به آنجا رسيديد بر در،خادمى سياه خواهيد ديد.

شما خانه را بازرسى كنيد و هر كس را كه در آن خانه ديدند سرش را از تن جداكنيد و براى من آوريد (1) .

معتضد،ماموريت حقيقى آن سه تن را برايشان فاش نكرد.آن سه تن حتى نميدانستند كه تنها موظف اند امام(ع)را دستگير كنند.معتضد براى حفظحيثيت و دولت خود و به منظور جلوگيرى از بدنامى و از ترس فاش شدن وانتشار آن خبر كه او را بسى زيان بخش بود،مطلب را فاش نساخت.

همانطور كه معتضد دستور داده بود،حمله صورت گرفت و ماموران به سامرا رفته و در جستجوى خانه برآمدند.آنرا يافتند و همه جاى خانه رابازرسى كردند.امام(ع)آنجا بود اما ماموران متوجه وى نشدند.

امام(ع)به طور معجزه آسا از دست آنان نجات يافت.تاريخ،اين واقعه را با تفصيل بيشتر براى ما بيان ميدارد (2) .

معتضد پنداشت كه اين حمله به سبب قلت تعداد حمله كنندگان و سرى بودن اجراى آن شكست خورده است ازين روى حمله بزرگترى را تدارك ديد.

صاحب بحار الانوار نص روايت را حكايت ميكند:«سربازان بيشترفرستادند.وقتى وارد خانه شدند از سرداب،بانك تلاوت قرآن به گوش رسيد.

بر در سرداب فراهم آمدند و آنجا را محاصره كردند تا هيچكس نه بر آنجا به درون رود و نه از آنجا بيرون آيد.فرمانده سربازان بر در ايستاد تا همه سربازان به او پيوستند.پس امام(ع)از در سرداب بيرون آمد و از مقابلشان گذشت.

وقتى از چشم ناپديد شد،فرمانده گفت:پائين برويد.گفتند آيا او نبود كه از برابر تو گذشت جواب داد:من كسى را نديدم.پس چرا او را رها كرديد؟ گفتند:ما پنداشتيم كه تو او را ديده اى ».

از كارهاى طرفه آن سربازان آن بود كه بيدرنگ به دستگيرى او اقدام نكردند بلكه بر در سرداب ايستادند و از او محافظت به عمل آوردند.

نظاميان از روبرو شدن با او مى ترسيدند و به كمك بيشتر نياز داشتند و مى خواستند افراد بيشتر از بغداد به سامره فرا رسند در آن اثنا كه مشغول مراقبت بودند،امام(ع)از يك لحظه، لحظه،مقرون بوقت و وقت شناسى و تدبيرشايسته و عنايت حق تعالى استفاده كرد.آن لحظه، لحظه غفلت فرمانده سربازان از كمين گرفتن و توجه بود،لحظه اى كه هنوز فرمان حمله به خانه صادر نشده بود.اگر امام دمى چند تاخير كرده بود.براستى دستگيرشده بود.