نجنگيدن و با سلم با يكديگر زيستن اما به اين شرط كه مدتش معين باشد . در فقه اين مسئله مطرح است كه اگر طرف في حد ذاته قابل جنگيدن است [ يعني ] مشرك است ، مي توان با او پيمان صلح بست ولي نمي توان پيمان صلح را براي يك مدت مجهول بست و گفت " عجالتأ " . نه ، " عجالتا " درست نيست ، مدتش بايد معين و مشخص باشد ، مثلا براي شش ماه ، يك سال ، ده سال يا بيشتر ، چنانكه پيغمبر اكرم در حديبيه براي مدت ده سال پيمان صلح بست . و هي جايزش اذا تضمنت مصلحة للمسلمين مي گويد صلح جايز است اگر متضمن مصلحت مسلمين باشد ( 1 ) . اگر مسلمين مصلحت ببينند فعلا صلح بكنند جايز است و حرام نيست . ولي عرض كرديم كه اگر در موردي است كه بايد جنگيد - مثلا گفتيم يكي از موارد ، آن است كه سرزمين مسلمين مورد حمله دشمن قرار بگيرد - اين ، يكي واجبي است كه به هر حال بايد اين سرزمين را آزاد كرد و بايد جنگيد و آزاد كرد . حال اگر مصلحت ايجاب بكند كه با همان دشمن اشغالگر يك صلحي را امضاء كنند ، امضاء بكنند يا نكنند ؟
مي گويد اگر مصلحت ايجاب مي كند ، بكنند اما نه براي مدت نامحدود ، بلكه براي يك مدت معين ، چون نمي تواند براي مدت نامحدود اشغال سرزمين مسلمين از طرف دشمن مصلحت باشد . اگر مصلحت باشد معنايش ترك مخاصمه است براي مدت معين . حال چطور مي شود كه مصلحت مسلمين ايجاب بكند صلح
. 1 اينجور نيست كه جنگ واجب است و صلح هميشه حرام . نه ، صلح جايز است ، و بلكه " شهيد " مي گويد اين " جايز " كه اينجا مي گويند نه معنايش اين است كه اگر هم نكرديد ، جايز است يعني حرام نيست ، كه در بعضي موارد واجب مي شود .