اهل کتاب در دولت مهدی (عج) (1)

‌نصرت‌ الله‌ آیتی

نسخه متنی
نمايش فراداده

اهل كتاب در دولت مهدى(عج)(1)

اشاره:

سرنوشت جمعيت انبوه اهل كتاب در عصر طلايى ظهور موضوعى است كه در اين نوشتار ابعاد مختلف آن كاويده مى‏شود در اين باره از ميان فرضيه‏هاى گوناگون، فرضيه اسلام آوردن اكثريت اهل كتاب انتخاب و با شواهد و قراين فراوانى تأييد مى‏شود. بررسى مدلول روايات اين موضوع از ديگر رسالت‏هاى نوشتار حاضر است.

تبيين مسأله

منجى گرايى يا اعتقاد به مصلح موعود از همگانى‏ترين و ريشه‏دارترين باورهاى بشر است. در اين ميان مكتب شيعه، تنها مكتبى است كه درباره منجى موعود پربارترين منابع را در اختيار دارد، ولى متأسفانه زوايا و ابعاد مختلف اين مسئله كم‏تر كاويده شده است. يكى از ابعاد پنهان اين موضوع كه طبيعتا ذهن‏هاى بسيارى را به خود مشغول كرده است، چگونگى رفتار امام مهدى عليه‏السلام با اهل كتاب و نيز واكنش اهل كتاب در برابر امام مهدى عليه‏السلام است. اين رساله مى‏كوشد تا در حد توان خود زواياى گوناگون اين مسئله را بررسى كند.

اهميت و ضرورت تحقيق

الف) ارايه تصويرى زيبا و معقول از عصر ظهور

اعتقاد به منجى نه انديشه‏اى شيعى و اسلامى، بلكه مفهومى جهانى و فرا ملّيتى است و مكتب شيعه به عنوان مكتبى كه منجى موعود را از خود و خود را منسوب به او مى‏داند، تنها زمانى خواهد توانست ديگران را به موعود خود دعوت كند، اصول و باورهاى خود را ترويج نمايد و در جذب ديگران موفّق باشد كه معقول‏ترين، كامل‏ترين و زيباترين تصوير را از آن مرد آسمانى ارايه نمايد. رويكرد ديگران به انديشه موعود و پذيرش نظريه مصلح كلّ و واكنش بجا در برابر آن به تصوير زيبا و معقولى كه از آن ارايه مى‏شود بستگى دارد و اين تصوير معقول و مستدلّ تنها با پژوهش‏هاى موضوعى و تخصصى فراهم مى‏آيد.

ب) برنامه ريزى

دانستن اهداف، رفتارها و چگونگى اقدامات امام مهدى عليه‏السلام علاوه بر فوايد علمى آن، به برنامه‏ريزى‏ها و رفتارهاى ما نيز مى‏تواند و بلكه بايد سمت و سو ببخشد. ما با دانستن آن‏چه امام مهدى عليه‏السلام مى‏خواهد بدان دست يابد، مى‏توانيم زمينه‏هاى پيروزى او را فراهم آوريم و با تهيّه عدّه و عُدّه كافى بستر مناسبى براى دست‏يابى به اهداف عالى امام عليه‏السلام فراهم آوريم.

اين نگاه جداى آثار فردى آن مى‏تواند تأثير بسزايى در برنامه‏ريزى‏هاى كلان كشور، حوزه‏هاى علمى، مجامع دينى و ... داشته باشد. به عنوان مثال اگر بنا باشد در عصر ظهور بيشتر انسان‏ها به دين اسلام بگروند، آيا شيعه به عنوان تنها مكتب حق براى پاسخ دادن به نيازهاى مختلف فكرى اين جمعيّت انبوه، خود را آماده كرده است؟ آيا محصولات فرهنگى او با نيازهاى بشريت متناسب است؟

دانستن رخدادهاى آينده جهان و چگونگى رفتار امام مهدى عليه‏السلام با غير مسلمانان اين وظيفه را بر دوش متولّيان سياست‏هاى كلى كشور مى‏گذارد كه در برنامه‏ريزى‏هاى كلان خود سياست‏هايى را برگزينند كه برآورنده نيازهاى آينده بشريت نيز باشد.

ج) خرافه زدايى

از ديگر نكاتى كه ضرورت پرداختن به اين بحث و اهميت آن را نشان مى‏دهد خرافات و تحريف‏هايى است كه به گونه‏اى گسترده در مباحث مهدويت راه يافته است. اين خرافات و تحريف‏ها كه گاه به عمد از سوى مغرضان و دشمنان براى زشت جلوه دادن چهره امام عليه‏السلام و حركت جهانى او، و در نتيجه خرافى جلوه دادن مسئله ظهور موعود صورت مى‏گيرد، رسالت سنگينى را بر دوش انديشمندان و پژوهش‏گران گذارده است. براى نمونه مى‏توان به اين باور خرافى اشاره كرد؛ كه امام مهدى عليه‏السلام در رويارويى با مردم ذرّه‏اى مدارا و نرمش از خود نشان نمى‏دهد، تمامى گناهكاران را گردن مى‏زند، جوى خون به راه مى‏اندازد و... كه ما در اين نوشتار تا حدودى خرافى بودن اين گونه باورها را اثبات كرده‏ايم.

پيشينه تحقيق:

جهان روزى را به چشمان خود خواهد ديد كه از ستم، كژى و تباهى خبرى نباشد. انسان‏ها از رشد، كمال، معنويت و آگاهى برخوردار باشند. فقر و رنج و مشكلات از پهنه زمين برچيده شود. نه آسمان از ريزش باران نعمتش دريغ كند و نه زمين از نماياندن سبزى و تازگى و خرّمى‏اش بخل ورزد. در آن روز فرمانروايى از آن صالحان و قدّيسان خواهد بود كه خوبى‏ها و خوشى‏ها را به مردم هديه مى‏دهند و دل‏هاشان را با آسمان پيوند مى‏زنند و اين‏ها و هزاران هزار خوبى ديگر به بركت فرزندى از سلاله من خواهد بود كه آخرين ذخيره الهى است و روزى خورشيد وجودش از پس پرده غيبت طُلوع خواهد كرد.

اين وعده‏اى است كه رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم بارها و بارها مردم را به برآورده شدنش نويد داده و دل‏هاى مسلمانان را آرزومند و شيفته آن كرده بود.

بسيار طبيعى است كه مسلمانان رنج كشيده، تشنه دانستن هر چه بيشتر درباره آن روز پرشكوه باشند و گاه همين پرسش‏ها و كنجكاوى‏ها ـ مانند پرسش از سرنوشت غير مسلمانان ـ رسول گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را به سخن وامى‏داشت و زاويه‏اى ديگر از زواياى آن روز موعود را آشكار مى‏كرد.

بر همين اساس ردّپاى بحث سرنوشت غير مسلمين را از همان آغاز طرح بحث ظهور امام مهدى عليه‏السلام بايد جستجو كرد. سرنوشت غير مسلمين و اتفاقاتى كه بر آنها مى‏گذرد بخشى از حوادث آن روز موعود است كه طبيعةً پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و امامان معصوم عليهم‏السلام متعرّض آن مى‏شدند و زوايايى از آن را آشكار مى‏كردند و به تبع، محدّثان و مفسّران نيز با طرح آن دامنه بحث را وسعت مى‏بخشيدند.

شايد كمتر كتابى را بتوان نام برد كه به مسئله ظهور و حوادث آن پرداخته باشد اما سخنى ولو به اختصار از عاقبت اهل كتاب و ساير غير مسلمين به ميان نياورده باشد. بسيارى از مفسران نيز در ذيل آيات مربوط به امام مهدى عليه‏السلام كم و بيش اشاراتى به اين مسئله كرده‏اند. ابن عباس، قتاده، على‏بن ابراهيم قمى، امين الاسلام طبرسى، علامه طباطبايى، صاحب تفسير نمونه و ... از جمله اين مفسران هستند. در كتب روايى همچون بصائر الدرجات، اصول كافى، كمال الدين، غيبت شيخ طوسى، بحار و ... نيز ولو به اختصار روايات اين مسئله ذكر شده است.

از ميان دانشمندان معاصرى كه اين مسئله را طرح كرده و پيرامون آن توضيحاتى داده‏اند مى‏توان علامه رفيعى قزوينى در كتاب الامام المهدى من المهد الى الظهور، آيت الله ابراهيم امينى در كتاب دادگستر جهان، آيت الله مكارم شيرازى در كتاب حكومت جهانى مهدى عليه‏السلام و آيت الله سيد محمد صدر در موسوعه الامام المهدى جلد سوم (تاريخ ما بعد الظهور) را نام برد كه از اين ميان كتاب اخير از امتيازات و دقت بيشترى در بحث برخوردار است. و ما در اين نوشتار از آن بهره‏هاى فراوانى برده‏ايم.ليكن طراحان اين موضوع عمدةً به ذكر يك يا چند روايت اكتفا كرده‏اند و گاه كه در صدد حلّ تعارض روايات برآمده‏اند بلافاصله و بدون بررسى زواياى مختلف بحث يك دسته را ترجيح داده و دسته ديگر را كنار نهاده‏اند. اما طرح موضوع به صورت مستقل همراه با بررسى جوانب و ابعاد مختلف آن و جمع‏آورى مجموعه آيات و روايات مسئله و نيز بررسى شواهد و قراين بحث و نيز بررسى سندى و دلالى روايات و عرضه روايات بر آيات و... كارى تفصيلى است كه در هيچ يك از كتب دانشمندان نيامده است.

شيوه تحقيق

دقت و تعمّق در بخش‏هاى گوناگون مباحث اخلاقى و اعتقادى و بررسى اجتهادى آيات و روايات مربوط به آن‏ها از آرزوهاى ديرينه بزرگان و انديشمندان بوده است. ولى متأسفانه از به‏كارگيرى ابزار كار آمد علم اصول و دقت‏هاى فقيهانه در دو حوزه اخلاق و اعتقادات كم‏تر مى‏توان نشان يافت. اعتماد به روايات ضعيف السند، عدم دقت در مدلول‏هاى آن‏ها، حل نشدن تعارض روايات، عرضه نكردن آن‏ها بر قرآن و... از مشكلاتى است كه در بسيارى از مباحث اخلاقى و اعتقادى وجود دارد.

امروزه با توجه به نياز روز افزون جوامع به مسايل اخلاقى و اعتقادى به ويژه مباحث مهدويّت، ضرورت پژوهش مبتنى بر اصول و قواعد اين مباحث آشكارتر شده است. تنها در صورت پيمودن چنين مسيرى، مباحث از عمق و دقّت برخوردار خواهد بود.

مقاله حاضر شامل دو فصل خواهد بود: در فصل اول مجموعه روايات مسأله، جداى از ضعف يا وثاقت آن‏ها مورد توجه قرار گرفته و قراين و شواهدى كه مسايل مورد نظر را تأييد يا تضعيف مى‏كنند، جمع‏آورى شده است و در پايان با مقايسه مجموعه روايات با يكديگر به جمع‏بندى نهايى پرداخته شده است. در اين فصل كوشش شده است كه از خبرهاى واحدى كه مضمون منحصر به فردى دارند، پرهيز شود و در حد امكان از رواياتى كه مضمون مستفيضى دارند استفاده شود. هم‏چنين تا آن جا كه مى‏شد، از رواياتى كه تنها در منابع عامه آمده و در منابع شيعى اشاره‏اى به آن نشده استفاده نشود. معقول بودن و طبيعى بودن از ديگر شاخصه‏هايى است كه ما در ارايه تصوير عصر ظهور و رويارويى امام مهدى عليه‏السلام با اهل كتاب از آن بهره برده‏ايم.

ما در اين فصل بر خلاف ميل باطنى خود بدين دليل از دقّت‏هاى متداول مباحث فقهى و به ويژه بررسى‏هاى سندى پرهيز كرده‏ايم كه بسنده كردن به احاديث صحيح السند در اين مباحث به اجمال بحث و مبهم ماندن بسيارى از زواياى بحث مى‏انجامد. از اين‏رو به ناچار با توجه به شاخصه‏هايى كه پيش از اين آمد يك نظريه را تأييد يا تضعيف كرده‏ايم.

فصل دوم مبتنى بر تصوير روشنى است كه از مباحث فصل يكم بدست آمده است در اين فصل به دليل حساسيت موضوع سعى بر اين بوده است كه مباحث به صورت دقيق پى‏گيرى شوند و علاوه بر بررسى دلالى آيات و روايات، تنها از احاديث معتبر استفاده شود. نويسنده بر آن بوده است كه در اين فصل در حدّ بضاعت اندك خويش دقّت‏هاى متداول در مباحث فقهى را اعمال كند. گرچه نيك مى‏داند تلاش‏هايش گامى بيش نيست و براى رسيدن اين بحث به كمال و سرانجام شايسته، لازم است گام‏هاى بلندتر و استوارترى برداشته شود. به اميد اين كه انديشمندان اين تحقيق را تكميل كنند.

فصل اول:

سرانجام اكثريت اهل كتاب

درباره سرانجام اهل كتاب در حكومت امام مهدى عليه‏السلام فرضيه‏هاى گوناگونى وجود دارد كه ما در اين‏جا تنها فرضيه مختار را ذكر كرده و مؤيدات آن را بر مى‏شماريم:

فرضيه اسلام اكثريت اهل كتاب

فرضيه اسلام آوردن بيشتر اهل كتاب، فرضيه معقول و پذيرفتنى است كه در ميان انديشمندان طرفدارانى نيز دارد. ما به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:

سيد محمد صدر پس از بررسى رواياتى كه بر گرفتن جزيه و يا نگرفتن آن از اهل كتاب دلالت مى‏كنند مى‏نويسد:

به هر حال اين بحث تنها منحصر به كسانى خواهد بود كه بر آيين يهوديت و نصرانيت، باقى مانده‏اند و با وجود فرصت‏هاى فزاينده و تأكيد فراوانى كه بر انتشار دين اسلام در ميان تمامى انسان‏ها وجود دارد، اين گروه در آن روز تعداد اندكى خواهند بود.(2)

آيت الله مكارم شيرازى در اين باره مى‏نويسد:

با توجه به اين كه در دوران حكومت آن مصلح بزرگ، همه وسايل پيشرفته ارتباط جمعى در اختيار او و پيروان رشيد اوست و با توجه به اين كه اسلام راستين با حذف پيرايه‏ها، كشش و جاذبه‏اى فوق‏العاده دارد، به خوبى مى‏توان پيش‏بينى كرد كه اسلام با تبليغ منطقى و پيگير، از طرف اكثريت قاطع مردم جهان پذيرفته خواهد شد و وحدت اديان از طريق اسلام پيشرو عملى مى‏گردد.(3)

مؤيّدات

براى اسلام آوردن اهل كتاب و گرايش آن‏ها به امام مهدى عليه‏السلام زمينه‏هاى فراوانى وجود دارد كه با توجه به وجود چنين زمينه‏هايى، گرايش بيشتر اهل كتاب به امام مهدى عليه‏السلام فرضى است كاملاً شدنى، بلكه قريب به يقين كه ما به گستردگى آن‏ها را برمى‏شماريم

1ـ برخوردارى انسان‏ها از فطرت‏هاى پاك

بر اساس آموزه‏هاى دين اسلام، انسان‏ها فطرت‏هايى پاك و حق‏جو دارند و گرايش آن‏ها به باطل معمولاً به دليل اشتباه در شناخت مصاديق حقيقت است. وجود چنين فطرت‏هاى پاك، زمينه بسيار مناسبى است براى گرايش اهل كتاب به امام مهدى عليه‏السلام كه دعوت كننده به حق و گسترش دهنده آن است.

2ـ طرح مباحث فكرى

تربيت انسان‏ها و رها ساختن آنان از زندان‏هاى جهل و عرضه حقايق ناب به روان حق‏جوى آدميان، از برترين رسالت‏هاى انبيا و اوليا بوده است:

«هو الّذى بعث فى الاميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين»(جمعه: 2)

«او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آن‏ها مى‏خواند و آن‏ها را تزكيه مى‏كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى‏آموزد. و مسلما پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.»

امام مهدى نيز بر اساس اين رسالت الهى با طرح مباحث فكرى و عقيدتى اقدام به اثبات حقانيت دين اسلام و آشكار كردن بطلان ديگر مكاتب و نحله‏ها خواهد نمود و بى‏ترديد در سايه تلاش‏هاى حضرت و ياوران او در اين زمينه، بسيارى به حقانيت آيين اسلام يقين پيدا كرده و به آن خواهند گرويد. در اين باره به چند روايت اشاره مى‏كنيم:

الف: امام صادق عليه‏السلام فرمود:

... لا يأتون على اهل دين الا دعوهم الى الله و الى الاسلام و الى الاقرار بمحمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم (4)

بر پيروان هيچ دينى وارد نمى‏شوند مگر اين كه آن‏ها را به خدا، اسلام و اقرار به حضرت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم دعوت مى‏كنند.

ب: امام كاظم عليه‏السلام :

اذا خرج باليهود و النصارى و الصائبين و الزنادقة و اهل الرّدة و الكفار فى شرق الارض و غربها فعرض عليهم الاسلام...(5)

... چون بر يهود، نصارى، صائبين، ملحدان، مرتدّان و كفّار شرق و غرب عالم خروج كند، اسلام را بر آن‏ها عرضه مى‏كند... .

3ـ دولت نمونه

بر اساس روايات اهل بيت عليهم‏السلام امام عليه‏السلام پس از ظهور در مكه رهسپار كوفه مى‏شود و آن‏جا را مركز حكومت خود انتخاب مى‏كند:

امام صادق عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد:

دارملكه الكوفه و مجلس حكمه جامعها و بيت ماله و مقسم غنائم المسلمين مسجد السهلة...

كوفه دارالحكومه او، مسجد جامع آن، محل قضاوت او و مسجد سهله محل بيت المال و تقسيم غنايم است.(6)

دولت محدودى كه امام عليه‏السلام قبل از فراگير شدن حركت جهانى خود در اين مناطق تشكيل مى‏دهد نمونه‏اى از دولت جهانى حضرت خواهد بود كه در آن، انسان‏ها از رشد و معنويت و عدالت و امنيت و ... برخوردارند. ايجاد چنين دولتى كه آرمان‏هاى بشريت در آن برآورده مى‏شود، چشم‏هاى دنيا را به سوى خود خيره خواهد كرد و جهانيان را به شدت مشتاق آن خواهد نمود.

4ـ ارايه معجزات

استفاده از شيوه ارايه معجزه يكى از روش‏هايى است كه امام مهدى عليه‏السلام با به‏كار بستن آن، حقانيت و امامت خود را اثبات و بستر مناسبى براى گرايش به آيين اسلام فراهم خواهد كرد.

امام صادق عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد:

ما من معجزة من معجزات الانبياء و الاوصياء الا يظهر الله تبارك و تعالى مثلها على يد قائمنا لا تمام الحجة على الاعداء.(7)

هيچ معجزه‏اى از معجزات انبيا و اوصيا نيست مگر اين‏كه به دليل تمام شدن حجت بر دشمنان، خداوند مانند آن را به‏دست قائم ما عليه‏السلام ظاهر خواهد كرد.

5ـ بيرون آوردن كتب آسمانى

كتب آسمانى در ميان پيروان اديان از جايگاه و منزلت والايى برخوردارند و بى‏گمان تأثير درخورى در اعتقادات، اخلاق و رفتار پيروان‏شان دارند. بر اساس روايات، در كتب آسمانى تحريف نشده مژده ظهور امام مهدى عليه‏السلام آمده است.

امام باقر عليه‏السلام در تفسير آيه «الذين يتّبعون الرّسول النّبى الامّى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التوراة و الانجيل» (اعراف، 157) فرمودند: «يجدونه مكتوبا عندهم فى التوراة و الانجيل يعنى النبى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و الوصى والقائم...؛ آن را در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند؛ يعنى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و وصى او و قائم را...»(8)

و امام مهدى عليه‏السلام با كشف و استخراج كتب اصلى آسمانى از آن‏ها به عنوان اهرم مناسبى براى گسترش آيين اسلام و اثبات حقانيت خود بهره‏بردارى مى‏كند.

پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمودند:

و يجمع عيسى عليه‏السلام الكتب من انطاكيه حتى يحكم بين اهل المشرق و المغرب و يحكم بين اهل التوراة فى توراتهم و اهل الانجيل فى انجيلهم و اهل الزبور فى زبورهم و اهل الفرقان بفرقانهم(9)

و عيسى عليه‏السلام كتاب‏ها[ى آسمانى] را از انطاكيه جمع‏آورى مى‏كند تا اين‏كه ميان اهل مشرق و مغرب به وسيله آن‏ها حكم كند و ميان اهل تورات به توراتشان و ميان اهل انجيل به انجيلشان و ميان اهل زبور به زبورشان و ميان اهل قرآن به قرآنشان حكم نمايد.

6ـ كشف ميراث‏هاى انبيا

استخراج نشانه‏ها و سمبل‏هايى كه در ميان صاحبان اديان و مذهب‏هاى گوناگون از تقدس و احترام ويژه‏اى برخوردارند، از ديگر اقدامات امام مهدى عليه‏السلام خواهد بود. امام عليه‏السلام با نشان دادن اين نشانه‏ها و سمبل‏هاى مقدس دل‏هاى مردمان را با خود همراه خواهد كرد.

امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند:

اذا ظهر القائم عليه‏السلام ظهر براية رسول الله صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و خاتم سليمان و حجر موسى و عصاه ثم يأمر فينادى: الا لا يحملنّ رجلٌ منكم طعاما و لا شرابا و لا علفا ... فاوّل منزل ينزله يضرب الحجر فينبع منه طعام و شراب و علف فيأكلون و يشربون و دوابّهم ...(10)

چون قائم عليه‏السلام ظهور كند پرچم رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و انگشتر سليمان و سنگ و عصاى موسى همراه وى خواهد بود. آن‏گاه دستور مى‏دهد كه ندا دهند: آگاه باشيد كسى با خود غذا و آب و علف حمل نكند ... چون در اوّلين منزل فرود آيند به سنگ ضربه‏اى مى‏زنند و از آن غذا و آب و علف مى‏جوشد و آن‏ها (ياران حضرت) از آن مى‏خورند و مى‏نوشند و چارپايانشان نيز از آن مى‏خورند.

7ـ ناتوانى مدعيان اصلاح

آدمى هميشه و از گذشته دور تا به امروز در فكر به سامان كردن جوامع بشرى بوده و راه‏هاى بسيارى را براى رسيدن به آن پيشنهاد كرده است، ولى تا به امروز آن‏چه نصيب بشر شده، كابوس وحشت‏ناك يأس و نااميدى است.

سيد محمد صدر در اين باره مى‏گويد:

«يكى از نتايجى كه برنامه عام پيش از ظهور بدان مى‏انجامد اين است كه تمام مكاتبى كه مدعى حل مشكلات بشريت و از ميان بردن آشفتگى‏هاى اويند خود را نشان مى‏دهند و سرانجام بر اثر تجربه‏هاى طولانى پوچى آن آشكار شده و كاستى‏ها و ستم‏هاى نهفته در آن نمايان مى‏شود و اين مكاتب به جهت اينكه زائيده فكر ناقص بشرى ـ كه محصور ديوارهاى عواطف و زمان و مكان است - مى‏باشند ضرورةً خالى از كاستى نخواهد بود و آشكار شدن آن نقايص تنها پس از آزمودن و تجربه عملى خواهد بود. اين مكاتب يكى پس از ديگرى در برابر افكار عمومى و در مقابل ديدگان همگان از دشمن گرفته تا موافق و مخالف در اقيانوس آزمون‏ها گذر مى‏كند تا اينكه پوچى و ستم‏هاى نهفته در آن و نيز ناسازگارى آن با مصالح عمومى و خاص روشن شود...

پس از برخورد اين مكاتب با واقعيت‏ها، نوميدى كشنده‏اى بر تمام مكاتب عرضه شده سايه مى‏افكند و در بشريت اين احساس عميق شكل مى‏گيرد كه اين مكاتب توانايى رفع ستم از بشريت و تبديل آن به سعادت و رفاه را ندارند ليكن بارقه اميد و نورى به شدت كم سو هنوز در دل‏هاى مردم وجود دارد اين بارقه اميد هنوز از ميان نرفته است. از اينرو اميد كم فروغى نسبت به مبدأ ناشناخته عادلى كه ممكن است سعادت بشر را تضمين و مشكلاتش را حل كند جان مى‏گيرد و هر چه ناتوانى مكاتب در حل مشكلات آشكارتر شود اين آرزو ريشه‏دارتر و روشن‏تر مى‏شود و لذا در بشريت حالت انتظار مبهمى نسبت به فرداى سرشار از سعادت شكل مى‏گيرد آنچنانكه شخص مؤمن انتظار روشنى نسبت آمدن امام مهدى عليه‏السلام دارد.»(11)

و اين حقيقتى است كه در روايات نيز به آن اشاره شده است:

الف: امام باقر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم :

ان دولتنا اخر الدول و لم يبق اهل بيت لهم دولة الاملكوا قبلها لئلا يقولوا اذا رأوا سيرتنا اذا ملكنا سرنا بمثل هولاء و هو قول الله تعالى و العاقبة للمتقين.(12)

دولت ما آخرين دولت‏هاست و هيچ خاندانى ـ كه صاحب دولتند ـ نمى‏ماند؛ مگر اين‏كه پيش از حكومت ما به قدرت مى‏رسند تا وقتى شيوه ما را ديدند نگويند ما نيز اگر به قدرت مى‏رسيديم مانند اينان رفتار مى‏كرديم و اين همان سخن خداى تعالى است كه مى‏فرمايد: «و عاقبت براى پرهيزگاران است».

ب: امام صادق عليه‏السلام :

لا يكون هذا الامر حتى لا يبقى صنف من الناس الاوقد ولّوا على الناس حتّى لا يقول قائل انا لو ولينا لعد لنا ثم يقوم القائم بالحق و العدل.(13)

اين امر [ ظهور ] رخ نخواهد داد مگر هنگامى كه همه گروه‏ها بر مردم حكومت كنند تا كسى نگويد اگر ما حاكم بوديم به عدالت رفتار مى‏كرديم. پس از اين، قائم، به حق و عدالت قيام خواهد كرد».

8ـ روش‏هاى تربيتى

روش‏هايى كه امام مهدى عليه‏السلام براى تربيت مردم به كار مى‏برند تأثير بسزايى در طهارت فكرى و اخلاقى مردم داشته و زمينه را براى گرايش آن‏ها به حقيقت فراهم مى‏كند. ما در اين جا به كوتاهى شيوه‏هاى تربيتى حضرت را بررسى مى‏كنيم. البته منظور ما از شيوه‏هاى تربيتى، تربيت به معناى عام آن نيست، بلكه شيوه‏هايى است كه حضرت براى تربيت خاص ـ يعنى ايجاد زمينه مناسب براى گرايش به اسلام ـ اعمال مى‏كنند.

پيش از عصر ظهور عوامل فراوانى باعث گرايش يا تداوم اعتقاد مردم به مكاتب باطل و اديان منسوخ مى‏شوند از جمله:

الف: تربيت نادرستى كه از سوى دولت‏ها و يا اشخاص در مدارس و آموزشگاه‏ها و وسايل ارتباط جمعى به كار مى‏رود و بر اساس آن حقانيت يك دين و يا يك مكتب فكرى باطل به وسيله روش‏هاى تربيتى به دانش‏آموزان تلقين مى‏شود.

ب: موانع آشكار و پنهانى كه از سوى حكومت‏ها براى جلوگيرى از آشنايى مردم با تعاليم نجات بخش و انسان ساز اسلام ايجاد مى‏شود.

ج ـ فشارهايى كه از سوى دولت‏ها، مجموعه‏ها و افراد منحرف براى گسترش فرهنگ‏هاى نادرست و نيز رفتارهاى متناسب با آن اعمال مى‏شود.(14)

اين‏ها و عواملى از اين دست زمينه مساعدى براى گرايش و يا تداوم اعتقاد به اديان منسوخ و مكاتب باطل را ايجاد مى‏كنند.

يكى از شيوه‏هاى تربيتى حضرت از ميان بردن زمينه‏هاى تربيت انحرافى بالا است.

در سايه اين اقدامات و تلاش‏هايى كه حضرت و ياران خاصش براى تربيت جامعه جهانى به‏كار خواهند بست، جامعه جهانى از نظر اخلاقى و عقلانى رشد چشمگيرى خواهد يافت و اين رشد و ترقى اخلاقى و عقلانى تأثير بسزايى در گرايش مردم دنيا به دين اسلام و پيوستن به امام مهدى عليه‏السلام و فرمانبردارى از او خواهد داشت.

با بررسى رواياتى كه ترسيم كننده چهره جهان در عصر ظهور هستند، به شواهد و قراين فراوانى براى اين رشد و ترقّى دست مى‏يابيم، ما به عنوان نمونه برخى از آنها را ذكر مى‏كنيم:

در ارتباط با رشد اخلاقى از جمله رواياتى كه وارد شده عبارتند از:

الف: امام على عليه‏السلام :

ولو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت الارض نباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد.(15) چون قائم ما قيام كند، آسمان بارانش را فرو ريزد و زمين گياهانش را بروياند و كينه‏ها از دل‏هاى بندگان برود.

ب: امام صادق عليه‏السلام : «... و يؤلف الله بين قلوب مختلفة و لا يعصون الله عزوجل فى ارضه؛ ... و خداوند ميان قلب‏هاى پراكنده الفت برقرار مى‏كند و آن‏ها خداى عزوجل را در زمين معصيت نمى‏كنند.»(16)

اين‏ها شواهدى بر رشد اخلاقى جامعه بودند و با تأمل در آن‏ها مى‏بينيم كه اين رشد اخلاقى براى گروه يا دسته معينى آورده نشده است؛ به تعبير ديگر از نظر موضوع، عام و يا مطلق‏اند. بنابراين، از آن‏ها مى‏توان عموميت رشد اخلاقى را استفاده نمود.

در ارتباط با رشد عقلانى نيز مى‏توان روايات زير را برشمرد:

الف: امام باقر عليه‏السلام :

اذا قام قائمنا وضع يده على رؤس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم.(17)

چون قائم ما قيام كند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقول‏شان را متمركز سازد و عقل‏هاشان كامل شود.

روشن است كه واژه العباد در اين روايت عام است و «ال» آن ظهور در استغراق دارد و شامل همه بندگان مى‏شود. بنابراين، تربيت امام و رشد و ترقّى حاصل از آن تمام بشريت عصر ظهور را در بر مى‏گيرد.

ب: امام باقر عليه‏السلام : «و تؤتون الحكمة فى زمانه؛(18) در زمان مهدى به شما حكمت بياموزند».

ج: تمامى رواياتى كه بر رفع ظلم و جور در زمان ظهور دلالت دارند، نيز مى‏توانند شاهد خوبى براى رشد عقلانى بشريت باشند. بى‏ترديد از ميان رفتن ستم، آن هم در همه جاى دنيا و نه بخشى از آن ـ چنان‏چه مدلول روايات است ـ با ايجاد ترس و وحشت و اعمال زور و تهديد نخواهد بود؛ چرا كه عدالت برآمده از اجبار و زور سطحى و ناپايدار خواهد بود. حال آن‏كه عدالتى كه در عصر ظهور به وجود خواهد آمد، عدالت ريشه‏اى و ماندنى خواهد بود و مسلما يكى از مهم‏ترين راه‏هاى گسترش عدالت و ماندگارى آن ايجاد زمينه‏هاى فكرى و عقلانى آن است.

9ـ نزول عيسى‏بن مريم عليه‏السلام

در روايات فراوانى به نزول عيسى عليه‏السلام در عصر ظهور اشاره شده است از جمله:

الف:پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم :

... لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطوّل الله ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدى المهدى فينزل روح الله عيسى‏بن مريم فيصلى خلفه.(19)

... اگر از عمر دنيا يك روز بيشتر نمانده باشد، خداوند آن را طولانى كند تا اين‏كه فرزندم مهدى در آن ظهور كند. پس عيسى‏بن مريم از آسمان فرود آمده و پشت سر مهدى نماز مى‏گذارد.

ب: امام صادق عليه‏السلام :

... ثم يظهره الله عزوجل فيفتح الله على يده مشارق الارض و مغاربها و ينزل روح الله عيسى‏بن مريم عليه‏السلام فيصلى خلفه.(20)

... سپس خداوند مهدى عليه‏السلام را ظاهر مى‏گرداند و به‏دست او شرق و غرب زمين را فتح مى‏كند و عيسى‏بن مريم از آسمان فرود آمده و پشت سر او نماز مى‏گذارد.

تنها در كتاب منتخب الاثر بيش از 20 روايت با اين مضمون آمده است.(21)

به شهادت تعدادى از روايات، با نزول مسيح از آسمان بيشتر مسيحيان و يهوديان به او ايمان مى‏آورند. از جمله شهربن حوشب مى‏گويد:

حجاج به من گفت: اى شهر در قرآن آيه‏اى است كه مرا خسته كرده است (و معناى آن را نمى‏فهمم) گفتم: كدام آيه؟ گفت: آن جا كه خداوند مى‏فرمايد: «و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر آن كه قبل از مرگش به او ايمان مى‏آورد». به خدا سوگند من دستور مى‏دهم فردى يهودى يا نصرانى را [نزد من] گردن بزنند و من به او خيره مى‏شوم، ولى لبانش حركت نمى‏كند تا اين‏كه نفس او قطع مى‏شود. شهر گويد: گفتم: خداوند امر امير را اصلاح كند، مطلب آن گونه كه پنداشتى نيست. پرسيد:

چگونه؟ گفتم [مراد اين است كه] عيسى پيش از روز قيامت از آسمان فرود مى‏آيد و پشت سر مهدى نماز مى‏گذارد. پس هيچ يهودى و نصرانى باقى نمى‏ماند مگر اين‏كه به عيسى قبل از مرگش ايمان مى‏آورد. پرسيد: عجب! اين تفسير را از كجا فرا گرفته‏اى؟ گفتم: از محمد بن على بن حسين بن على بن ابيطالب عليه‏السلام . حجاج گفت: به خدا سوگند آن‏را از چشمه‏اى زلال بدست آورده‏اى.(22)

ب: محمدبن مسلم نيز از امام باقر عليه‏السلام چنين نقل مى‏كند:

... ان عيسى ينزل قبل يوم القيامة الى الدنيا فلايبقى اهل ملة يهودى و لا غيره الا امنوا به قبل موته و يصلى خلف المهدى(23)

... عيسى پيش از روز قيامت از آسمان به دنيا فرود مى‏آيد. پس هيچ يهودى و غير يهودى باقى نمى‏ماند مگر اين‏كه پيش از مرگش به او ايمان مى‏آورد و عيسى عليه‏السلام پشت سر مهدى عليه‏السلام نماز مى‏گذارد.

با ايمان اهل كتاب به مسيح و اسلام آوردن مسيح و پيروى او از امام مهدى عليه‏السلام به يقين بخش عمده‏اى از اهل كتاب نيز اسلام آورده و به امام خواهند گرويد.

اسلام آوردن حضرت عيسى عليه‏السلام و پيوستن ايشان به آيين محمدى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را از چند راه مى‏توان اثبات كرد:

اول: دلايلى كه ـ در جاى خود ـ بر نسخ دين مسيحيت اقامه شده است و با نسخ آيين مسيحيت تفاوتى ميان آورنده آيين مسيحيت ـ حضرت عيسى عليه‏السلام ـ و پيروان ايشان نخواهد بود.

دوم: آيات و رواياتى كه بر موظف بودن اهل كتاب به اختيار كردن دين اسلام دلالت دارد؛ چرا كه اگر اهل كتاب موظف به پيروى از آيين اسلام هستند، به طريق اولى رهبر ايشان ـ عيسى عليه‏السلام ـ موظف به اختيار اسلام خواهد بود. امام صادق عليه‏السلام در اين زمينه مى‏فرمايد:

لا يأتون على اهل دين الا دعوهم الى الله و الى الاسلام و الى الاقرار بمحمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و من لم يسلم قتلوه حتى لا يبقى بين المشرق و المغرب و مادون الجبل احد الااقرّ.(24)

بر پيروان هيچ دينى وارد نمى‏شوند، مگر اين‏كه آن‏ها را به خدا، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم دعوت مى‏كنند. پس كسى كه اسلام نياورد را مى‏كشند تا اين‏كه از مشرق تا مغرب و پشت كوه كسى نباشد مگر اين‏كه ايمان آورد.

سوم: نماز گذاردن حضرت عيسى عليه‏السلام به روش مسلمانان و اقتداى ايشان به امام مهدى عليه‏السلام در نماز نيز مى‏تواند گواه خوبى براى اسلام ايشان باشد:

در اين باره پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود:

... و قد نزل عيسى‏بن مريم عليه‏السلام كانه يقطر من شعره الماء فيقول له المهدى عليه‏السلام : تقدّم صلّ بالناس. فيقول: انما اقيمت لك الصلوة فيصلى خلف رجل من ولدى ...(25)

... و عيسى‏بن مريم عليه‏السلام از آسمان فرود آمده است. گويا از موهايش آب مى‏چكد. پس مهدى عليه‏السلام به او مى‏گويد: مقدّم شو و با مردم نماز بگذار. و او پاسخ مى‏دهد: نماز براى تو بر پا شده است [تا تو امام جماعت شوى] پس عيسى پشت سر مردى از خاندان من نماز مى‏گذارد ... .

10ـ ويژگى‏هاى امام مهدى عليه‏السلام

يكى ديگر از عواملى كه باعث گرايش اهل كتاب و بلكه همه غير مسلمانان به اسلام و پيروى آنان از امام مهدى عليه‏السلام مى‏شود، شخصيت فوق العاده و استثنايى امام مهدى عليه‏السلام است. كدام انسان سليم النفس است كه در رويارويى با آن بزرگ مرد آسمانى كه منبع زيبايى، خوبى، پاكى، صداقت، محبت، رأفت و ... است، دل از كف ندهد و واله و شيفته‏اش نگردد؟ او تجسم آدم، نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم است؛ با همان خوبى‏ها و كمالات و همچنان كه به تعبير قرآن خلق و خوى نيكوى پيامبر باعث گرايش مردمان عصر جاهليت به آن حضرت مى‏شد:

فبما رحمة من‏الله لنت لهم ولو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك.(26)

به (بركت) رحمت الهى در برابر آنان [ = مردم ] نرم (مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى‏شدند.

شخصيت فوق العاده امام مهدى عليه‏السلام نيز دل‏هاى مردمان را تسخير و مجذوب خويش خواهد نمود. عدالت گسترى(27)، دانش(28)، زهد(29)، جود و كرم(30)، رأفت و رحمت(31) و عبادت(32) برخى از اين ويژگى‏ها هستند.

11ـ رضايتمندى همگان

از ديگر شواهدى كه از اقبال اهل كتاب به امام مهدى عليه‏السلام نشان دارد، رواياتى است كه بر خرسندى جهانيان از قيام امام مهدى عليه‏السلام دلالت مى‏كند. بى‏ترديد اين خرسندى زمانى جا دارد كه اهل كتاب از او پيروى كنند و به فرمان‏هايش گردن نهند؛ چرا كه اگر قصد برافراشتن علم مخالفت و ايستادن در برابر او و اهداف او را داشته باشند جايى براى خرسندى باقى نخواهد ماند.

در اين رابطه پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مى‏فرمايند:

... يفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير و الوحوش و الحيتان فى البحر...(33)

اهل آسمان و زمين، پرندگان، حيوانات و ماهيان دريا از او خرسند مى‏شوند... .

و از امام على عليه‏السلام نقل شده:

هنگامى كه حضرت مهدى عليه‏السلام ظهور كند نام مباركش بر سر زبان‏ها خواهد افتاد و وجود مردم سرشار از عشق به اوست؛ به گونه‏اى كه جز نام او هيچ نامى در ياد و زبان آنان نيست و با دوستى او روح خود را سيراب مى‏كنند.(34)

آشكار است كه در روايات بالا اين خرسندى و خشنودى براى مسلمانان و يا گروه و جماعت ويژه‏اى نيست و تعابيرى چون ساكنان زمين و آسمان و يا مردم، عامند و همه را در برمى‏گيرند. گرچه بى‏ترديد در اين ميان دشمنان و منحرفانى نيز وجود دارند كه از ظهور او ناخشنود و خشمگين‏اند، ولى با توجه به عموميت روايات، اين عده بخش اندكى از مجموعه عظيم انسان‏ها خواهند بود.

ادامه دارد

1. اين نوشتار خلاصه‏اى است از بخش‏هايى از پايان نامه نويسنده با عنوان «دين در عصر ظهور» كه براى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى در مقطع كارشناسى ارشد به رشته تحرير در آمده است.

2ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور (بيروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1412) ص 612.

3ـ ناصر مكارم شيرازى، حكومت جهانى مهدى (قم: انتشارات نسل جوان، چاپ يازدهم، 1380) ص 288.

4ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، (قم: مؤسسة المعارف الاسلامية، چاپ اول، 1411) ج 4، ص 61.

5ـ همان، ج 5، ص 60.

6ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 60 (به نقل از بحار، ج 13، ص 200).

7ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر (قم: مؤسسة السيرة المعصومة، چاپ دوم، 1421) ص 387.

8ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 5، ص 120.

9ـ همان، ج 1، ص 531.

10ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 386.

11ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 333.

12ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 335 به نقل از غيبت طوسى، ص 282.

13ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 3، ص 426.

14ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 532، نقل به مضمون.

15ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 592.

16ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 3.

17ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 607.

18ـ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 52، (تهران: انتشارات اسلاميه، چاپ سوم، 1372) ص 352.

19ـ لطف‏الله صافى، منتخب الاثر، ص 101.

20ـ همان، ص 300.

21ـ همان، ص 392.

22ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 5، ص 83.

23ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 600.

24ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 4، ص 61.

25ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 390.

26ـ آل عمران، 159.

27. نهج‏البلاغه، خطبه 138.

28. لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 381.

29. همان، ص 378.

30. مسعود پورسيدآقايى، تاريخ عصر غيبت، ص 432 (به نقل از صحيح مسلم به شرح النووى، ج 18، ص 39).

31. همان، ص 439 به نقل از الزام الناصب، ص 10.

32. همان، ص 435 (به نقل از بحارالانوار، ج 86، ص 81).

33ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 589.

34ـ نجم الدين طبسى، چشم‏اندازى به حكومت مهدى، ص 66. (به نقل از الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 68).