موضوع بحث راجع به قطب عالم امكان، محور عالم وجود، واسطه بين عالم غيب و شهود، حضرت بقيةاللّه(ع) بود.
در جلسه اول گفتيم كه خليفه عالم وجود بايد داراي دو جنبه باشد؛ يك جنبه «يليالحقي» و يك جنبه «يليالخلقي» كه از جنبه يليالحقي استفاضه و از جنبه يليالخلقي افاضه كند. مثل ترانس برق كه واسطه است بين نيروگاه و لامپهاي روشنايي.
جلسه دوم راجع به اشكالاتي بود كه به حضرت بقيةاللّه، روحيلهالفدا، و مذهب شيعه شده بود. عرض كردم حدود دوازده اشكال شده است و در بين اين دوازده اشكال، دو اشكال چشمگير است و بقيه قابل اعتنا نيست؛ يعني جوابش خيلي سهلالمعونه است. دو اشكال را عرض كردم اشكال اول راجع به طول عمر حضرت بود و مفصلاً بيان شد و جوابش را حلاً و نقضا بيان كردم. در جلسه سوم هم اشكال دوم كه راجع به نفع حضرت در زمان غيبت بود بررسي شد. در اين جلسه موضوع بحث، فضيلت انتظار، معني انتظار و شرايط انتظار است. اولاً اين عقيده و ايده شيعه است كه منتظر حضرت بقيةاللّه، روحي له الفداء، است. رواياتي در اين زمينه هست كه چند نمونه را خدمت شما عرض ميكنم. مجموع رواياتي كه از نبياكرم(ص) تا امام حسن عسكري(ع) راجع به انتظار و فضيلت انتظار و اجر و ثواب منتظران رسيده 99 روايت است. در يكي از اين روايات كه از حضرت امام صادق(ع) نقل شده چنين آمده است: «المنتظر لأمرنا كالمتشحطّ بدمه في سبيلاللّه»؛1 كسي كه منتظر فرج امام زمان(عج) باشد مثل كسي است كه در راه اسلام در خون خودش غلتيده است. كسي كه در راه اسلام به شهادت برسد چه اجر و مقام و ثوابي دارد؟ كساني هم كه منتظر امام زمان(عج) هستند همين اجر و ثواب را دارند.
روايت ديگري نيز از حضرت صادق(ع) نقل شده كه ميفرمايد: «إعلموا أنّ المنتظر لهذ الأمر له مثل اجر الصائم القائم.»؛2 كسي كه منتظر امام زمان باشد اجر و مزدش همانند اجر و مزد كسي است كه هميشه در حالت صيام مشغول نماز باشد؛ يعني روزها روزه و شبها مشغول عبادت باشد.
در روايت ديگري امام جواد(ع) ميفرمايد: «أفضل أعمال شيعتنا انتظار الفرج»؛3 بهترين اعمال شيعه ما انتظار فرج امام زمان(عج) است.
روايت ديگري است از رسول اكرم(ص). براساس اين روايت آن حضرت روزي در حالي كه در بين جمعي از اصحاب نشسته بودند، فرمودند: «أللّهم لقّني إخواني»؛ خداوندا، برادران مرا به من برسان! عرض كردند: «يا رسولاللّه! برادران شما چه كساني هستند؟» حضرت فرمودند: «برادران من آن كساني هستند كه در زمان خليفه دوازدهمي من حضرت بقيةاللّه قرار ميگيرند و منتظر آن آقا هستند.» عرض كردند: «يا رسولاللّه! ما در برابر شما شمشير ميزنيم، قرآن در بين ما نازل شده است، ما برادران شما نيستيم و آنهايي كه صدها سال يا هزارها سال ديگر ميآيند، آنها برادران شما هستند؟» حضرت فرمودند: «شما مرا ميبينيد، معجزات مرا ميبينيد، در جلسات من حاضريد و حرفهاي مرا ميشنويد ولي آنها در حالي به من ايمان ميآورند كه مرا نديدهاند. آنها برادران من هستند لكن شما اصحاب من هستيد.»4 و اين بزرگترين مقام است براي شيعهاي كه حالت انتظار در وجودش باشد.
روايت ديگري است از حضرت علي(ع). ايشان ميفرمايد: «أفضل عبادة المؤمن إنتظار فرجاللّه»؛5 برترين عبادتي كه از مؤمن صادر ميشود، انتظار فرج است.
انتظار امام زمان(عج) افضل همه عبادات است، خواه عبادت اعتقادي باشد خواه عبادت با اركان و اعضاء بدن.
حضرت سجاد(ع) نيز درباره فضيلت انتظار ميفرمايد: «إن أهل زمان غيبته القائلون بإمامته المنتظرون لظهوره أفضل من أهل كلّ زمان»؛ كساني كه در زمان غيبت قائل به امامت حضرت بقيةاللّه و منتظر ظهور آن حضرت هستند، از اهل همه زمانها افضل هستند. بعد ميفرمايد: «لأن اللّه تعالي ذكره أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة»؛6 اين طايفه افضل از همه هستند؛ زيرا خداوند عقل و فهم آنها را كامل كرده است به گونهاي كه غيبت و ظهور نزدشان مساوي است؛ يعني جدا به وجود مقدس حضرت بقيةاللّه و عدم مصلحت در رؤيت و شناخت حضرت معتقدند.
اگر چه آن حضرت در بين اجتماع هستند و ما ايشان را ميبينيم و ايشان ما را ميبيند، لكن ما ايشان را نميشناسيم؛ مانند برادران حضرت يوسف(ع) كه آن حضرت را ميديدند اما نميشناختند كه اين برادرشان است و بعد از كشف حجب معلوم شد كه برادرشان است. در روايت آمده است كه: «مثل شما با امام زمان مثل برادران يوسف با برادرشان است.»7 نه اينكه امام زمان در پس پردهاي باشد يا يك جاي مخفي باشد و كسي ايشان را ملاقات نكند. اين حسابها نيست. حضرت در اجتماعات هستند و كسي آن بزرگوار را نميشناسد. معناي غيبت، عدم حضور نيست. معناي غيبت، عدم شناخت است. غيبت در لغت به هر دو معنا آمده است؛ هم به معناي عدم حضور و هم به معناي عدم شناخت، اما غيبت آن حضرت به معناي عدم شناخت ايشان است و گرنه آن حضرت در بين ما هستند.
در روايتي كه از نايب امام زمان(ع) محمد بن عثمان عمري نقل شده، آمده است: «واللّه إنّ صاحب هذا الأمر ليحضر الموسم كل سنة، يري الناس و يعرفهم و يرونه ولا يعرفونه.»؛8 حضرت صاحبالامر هر سال در اجتماع حج حضور مييابد. آن حضرت مردم را ميبيند و ميشناسد اما مردم او را ميبينند و نميشناسند.
روايت ديگري است از معصوم(ع) كه ميفرمايد: «المنتظر للثاني عشر كالشاهر سيفه بين يدي رسولاللّه يذبّ عنه»؛9 كسي كه منتظر امام دوازدهم باشد مثل كسي است كه شمشير دست بگيرد و از نبياكرم(ص) دفع دشمن بكند. كسي كه شمشير داشته باشد و از نبياكرم(ص) دفع دشمن بكند چه ثواب و اجر و مقامي دارد؟ كساني كه منتظر امام زمان هستند، چنين اجر و مقامي برايشان هست.
اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «دولت ما آخرين دولتهاست»؛10 يعني هر صنفي از اصناف بنيآدم حكومت و رياست و زمامداري ميكنند تا بفهمند كه نميتوانند اجتماع را اصلاح بكنند و لذا زماني كه حضرت بقيةاللّه تشريف آوردند و اصلاح كردند نگويند كه اگر حكومت به دست ما هم ميرسيد همين كار را ميكرديم. اگر چنانچه يك طايفه، دو طايفه به حكومت برسند، يك قشر، دو قشر از اجتماع به حكومت و رياست و زعامت نرسند و امام زمان بيايند؛ موقعي كه حضرت عدل واقعي را پياده كردند آن قشر ميگويند اگر ما هم بوديم همين كار را ميكرديم؛ امام زمان(عج) كار خاصي نكردهاند. لذا تمام اقشار و تمام اصناف بايد بيايند به حكومت برسند و بفهمند كه حنايشان رنگي ندارد. نميتوانند اجتماع را اصلاح بكنند. موقعي كه آن حضرت تشريف آوردند و اجتماع را اصلاح كردند ديگر نگويند اگر ما هم بوديم همين كار را ميكرديم. تا معلوم شود يك قدرتي ماوراء قدرت بشري، حاكم بر اجتماع است.
امام محمد باقر(ع) نيز در اينباره ميفرمايند: «ما ضرّمن مات منتظرا لأمرنا ألاّ يموت فيوسط فسطاط المهدي و عسكره»11 كسي كه منتظر ظهور امام زمان(ع) و قبل از ظهور از دنيا برود ضرر نكرده كه در خيمهگاه مهدي و سپاهيان او از دنيا نرفته است؛ زيرا همين انتظارشان براي فرج امام زمان(ع) داراي اجر و مقام است.
امام صادق(ع) در روايتي ميفرمايد: «إذا قام أتي المؤمن في قبره فيقال له: يا هذا إنّه قدظهر صاحبك! فإن تشأ أن تلحق فالحق، و إن تشأ أن تقيم في كرامة ربّك فأقم»؛12 بعد از اينكه حضرت تشريف آوردند به مؤمناني كه در قبرند گفته ميشود: «صاحب شما آمد، ميخواهي بلند شو؛ رجعت كن، بيا محضر حضرت، ميخواهي هم استراحت كن؟ اختيار با شماست.»
يكي از عقايد شيعه اين است كه بعد از اينكه حضرت آمدند رجعتي خواهد بود. اصل رجعت دو قسم است: يكي رجعت صغري و ديگري رجعت كبري. رجعت صغري در زمان بقيةاللّهالاعظم(ع) است؛ يعني در زمان حضرت عدهاي زيادي از انبيا و مؤمنان زنده ميشوند و در پيشگاه آن حضرت شمشير ميزنند. رجعت كبري در زمان رجعت حضرت اميرالمؤمنين(ع) است. موقعي كه حضرت علي(ع) و بعد از حضرت بقيةاللّه آمدند رجعت كبري شروع ميشود و اينكه چند سال طول ميكشد، بماند13.
روايت ديگري است از امام صادق(ع) ايشان ميفرمايد: «من دين الائمة الورع والعفة والصلاح و انتظار الفرج»14؛ مؤمن كسي است كه با ورع باشد، واجبات را انجام دهد و محرمات را ترك كند؛ تقوي داشته باشد؛ عفت داشته باشد؛ نجابت داشته باشد و هم منتظر امام زمان(عج) باشد. يكي از علائم و مشخصات مؤمن انتظار فرج امام زمان(عج) است.
روايتي است از امام حسن عسكري(ع) ميفرمايد: «مثله في هذه الأمّة مثل الخضر، عليهالسلام، و مثله كمثل ذيالقرنين»؛ مثل امام زمان(عج) در زمان غيبت مثل خضر است. حضرت خضر(ع) الآن موجودند ولي نميدانيم كجا هستند. امام زمان(عج) هم همينطور هستند. همانطور كه معتقديم حضرت خضر(ع) زنده و حاضر است؛ امام زمان(عج) هم به همين نحو زنده هستند و در اجتماع هستند. بعد حضرت ميفرمايند: «واللّه ليغيبنّ غيبة لاينجو فيها من التهلكة إلاّ من يثبته اللّه عليالقول بامامته و وفّقه للدعاء بتعجيل فرجه»15؛ قسم به ذات احديت، فرزند من غيبتي خواهد داشت كه در آن نجات پيدا نميكند از هلاكت مگر كسي كه تقوي پيشه كند و قائل به امامت آن حضرت باشد و دعا براي تعجيل فرج بكند. اگر اين سه حالت و اين سه بعد در وجودش بود، اين شخص اهل نجات است.
روايتي است از حضرت رسول اكرم(ص) كه ميفرمايند: «أفضل العبادة إنتظار الفرج»16؛ برترين عبادتها انتظار فرج است. اگر حالت انتظار در كسي باشد ثواب عبادت در نامه اعمال وي ثبت ميشود. مثل كسي كه با وضو ميخوابد. اين شخص خواب است اما ثواب عبادت برايش مينويسند. حالت انتظار داشتن هم همينطور است.
در روايت ديگري است كه حضرت فرمودند: «أفضل أعمال أمّتي إنتظار الفرج»17؛ بهترين اعمال امت من منتظر فرج امام زمان(عج) بودن است.
در روايت ديگري هم داريم: «افضل العبادة الصمت و انتظار الفرج»؛18 بهترين عبادات اين است كه انسان زبانش را كنترل كند؛ مراقب زبانش باشد. فكر كند بعد سخن بگويد و منتظر فرج باشد.
پدري به پسرش دستور داد كه «امروز از صبح تا آخر شب آنچه گفتهاي يادداشت كن و شب به من بگو». پسر قبول كرد و نوشت. ديد خيلي زياد ميشود. تا ظهر چند صفحهاي پر شد. ديگر تا شب ننوشت. شب كه شد پدرش گفت: «چه شد، چه كردي؟» پسر گفت: «نتوانستم همه را يادداشت كنم». پدر گفت: «چرا نتوانستي؟» گفت: «تا ظهر نوشتم. چند صفحه شد. ديدم اگر بخواهم تا شب بنويسم، دفترچه ميشود.» پدر گفت: «اين كار را از تو خواستم تا به تو بفهمانم كه گفتار يك روزت را نميتواني براي پدرت بگويي. گفتار يك عمرت را چطور ميخواهي براي خدا بگويي و حساب پس بدهي؟» اين مطالبي كه از زبان ما صادر ميشود، همه پرونده ميشود. صريح آيه قرآن است: «ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد»19 همه آنچه ميگوييم، از شوخيها و جديها و مزاحها، ثبت ميشود و به همه اينها بايد جواب بدهيم. آخرت يك روز طولاني است، 50 هزار سال، 500 هزار سال بايد بايستيم و جواب 70 سال عمر را بدهيم. زبان چيز عجيبي است. بايد بسيار دقت كنيم.
روايت ديگري است كه حضرت رسول اكرم(ص) فرمودند: «سيأتي قوم من بعدكم الرجل منهم له أجر خمسين منكم»؛ قومي پس از شما ميآيد كه اجر يك نفر از آنها با اجر 50 نفر از شما كه اصحاب من هستيد برابر خواهد بود. يك عدهاي در آخر الزمان ميآيند كه اجر و مزد اعمال آنها مطابق 50 نفر از شما است. عرض كردند، «يا رسولاللّه، نحن كنّا معك ببدرٍ و أحدٍ...»؛ يا رسولاللّه! ما در جنگ بدر واحد كمك شما و قرآن بوديم و ياري ميكرديم، آن وقت يك عدهاي در آخرالزمان ميآيند كه اجرشان با اجر 50 نفر ما برابر است؟» حضرت فرمودند: «بله، اگر شما در ناراحتيها و فشارهايي كه آنها واقع ميشوند واقع ميشديد، تحمل نداشتيد20. در آخرالزمان فشارها و ناراحتيها شديد است. اينان در برابر اين فشارها و ناراحتيها صبر و تحمل ميكنند و دست از عقايدشان برنميدارند.
روايت ديگري است از امام سجاد(ع). آن حضرت ميفرمايند: «من ثبت علي ولايتنا في غيبة قائمنا أعطاه اللّه أجر ألف شهيد مثل شهداء بدر و أحد»؛ كسي كه در زمان غيبت كبري و آخرالزمان، ثابت قدم باشد اجر و مزدش برابر اجر و مزد هزار شهيد است21. روايت معتبر است. كسي كه در زمان غيبت عمل به وظيفه بكند واجباتش را انجام دهد و محرمات را ترك كند و ظواهر شرع را ـ كما هوحقّه ـ طبق وظائفش انجام دهد اجر هزار شهيد در نامه عملش ثبت ميشود. روايات در اين زمينه زياد است. ديگر روايات هم به همين مضامين و منوال است.
براي آنكه بدانيم منتظر واقعي كيست و اين روايات در شأن چه كساني است، ابتدا انتظار را معنا ميكنيم. آيا همين كه بنشينيم و ادعا كنيم كه منتظر امام زمان(عج) هستيم كافي است؟ همين انتظار است؟ آيا اين همه ثواب كه ائمه اطهار(ع) و نبياكرم(ص) فرمودهاند، براي كساني است كه مينشينند و ميگويند: «ما منتظريم» و هر كاري هم كه دلشان ميخواهد ميكنند و هر راهي هم كه دلشان خواست ميروند؟
انتظار؛ يعني انزجار از وضع موجود و تقاضاي حالت مطلوبتر. مثلاً شخصي مريض است، حالش خيلي بد است و اطرافيان او اميدوارند كه حالش بهتر شود. ميگويند منتظريم حالش خوب شود. پس انتظار؛ يعني از حال فعلي ناراضيام و يك وضع مطلوبتر را ميخواهم. اين معناي انتظار است. مثلاً پسرش رفته است سفر. سؤال كني ميگويد: «از نيامدنش خيلي ناراحتم، اما منتظرش هستم»؛ يعني من از اين غيبت او ناراضي و ناراحتم و منتظرم كه او برگردد و حالم بهتر شود. يا اينكه مثلاً تاجري است كه از نظر تجاري وضع خوبي ندارد و بازارش كساد است. ميپرسيم «وضعتان چه طور است؟» ميگويد: «وضع خوبي نداريم، اما منتظريم خوب شود. خبر دادهاند كه وضع خوب ميشود، ما هم منتظريم كه وضع خوب شود»؛ يعني كاملاً از وضع كنوني ناراضي است و منتظر وضع بهتري است. آيا كساني كه منتظر امام زمان(عج) هستند همين حالت را دارند؟ واقعا از وضع فعلي خود و جامعه ناراضياند. اگر انسان با كساني كه ايجاد فساد ميكنند، ولگرد هستند، معصيت ميكنند، اسير هواي نفس هستند، ارتباط داشته باشد، از وضع فعلي كه الآن جامعه دارد، راضي باشد، انتظار معنا ندارد.
انتظار معناي مركبي دارد: نفي و اثبات. عدم رضايت از وضع فعلي و انتظار وضع بهتر. انتظار؛ يعني آماده باش براي ياري امام زمان(عج). منتظرم، يعني وجودم كلاً در انتظار بقيةاللّهالاعظم(ع) است كه بيايد و انقلاب جهاني ايجاد بكند. امام زمان(عج) كه ميآيد انقلاب مملكتي و مقطعي نميكند، بلكه انقلاب ايشان، انقلابي در كل جهان است. يعني انقلابي ميكنند كه از حضرت آدم(ع) تا به حال كه شش يا هفت هزار سال، كمتر يا بيشتر از آن ميگذرد چنين انقلابي ايجاد نشده است. انقلابي كه ايشان ايجاد ميكنند يك انقلاب جهاني است. پس افراد خاصي ميتوانند با حضرت همكاري بكنند و قدرت دارند كه از اعوان و انصار حضرت بقيةاللّه باشند.
معناي انتظار عدم رضايت از وضع فعلي و كمال اشتياق به پياده شدن عدل الهي در سراسر جهان است. حال چه كساني منتظرند؟ منتظران بايد كساني باشند كه مهذّب باشند، خودشان را اصلاح كرده باشند. من كه مرتكب صدها گناه ميشوم، مرتكب صدها جنايت ميشوم و عشق و علاقه به فساد ميورزم، چه طور ميتوانم بگويم كه منتظر آقا هستم؟ منتظرم كه بيايند گردن مرا بزنند؟ چون حضرت كه ميآيند، مبارزه با فساد ميكنند. ميخواهند عدل واقعي و عدل الهي را در سراسر دنيا، پياده بكنند. ريشههاي فساد را از بين ببرند. وقتي كه وجود انسان سرطاني باشد، وقتي عضوي سرطاني باشد، قابل معالجه نيست. بايد قطع شود.
پس انسان بايد خودش را اصلاح كند. حضرت كه بيايند دو انقلاب ميكنند، انقلاب دروني و انقلاب بيروني. انقلاب دروني را از هم اكنون بايد شروع كنيم. انساني كه ميخواهد بگويد منتظر امام زمان(عج) است و ميخواهد از منتظران باشد و اين روايات شامل حال او بشود، بايد مشغول تهذيب باشد «قد أفلح من زكّها»22 رستگاري در پرتو تزكيه است؛ يعني اول تخليه بكند و بعد هم تحليه. اول صفات رذيله را از خودش دور كند و بعد هم صفات حميده را در خودش به وجود بياورد. الآن هم كساني كه محضر حضرت مشرفند پنج طايفه هستند: اوتاد، نجبا، نقبا، رجالالغيب، و صلحا و در هر كدام از اين طايفهها هم عده زيادي هستند. اينان هم از آب و خاك و از اولاد آدم هستند اما با رشد، تقوي، تهذيب، خودسازي و حاكميت اسلام بر وجودشان، به اين تقرب رسيدهاند وتشرف اختياري محضر حضرت پيدا كردهاند. پس شرط منتظر بودن اين است كه انسان خودسازي بكند.
خدا ميداند كه دامن همه ما آلوده است؛ بزرگ و كوچك ندارد. هيچ كدام ما معصوم نيستيم. خدا شاهد است كه اگر توبه از اعمال گذشته بكنيم و عزم و جزم بر ترك معصيت در آينده داشته باشيم و واجبات را اول وقت انجام بدهيم و توسلات به حضرت بقيةاللّه داشته باشيم، انشاءاللّه همه ما از منتظران و مورد عنايت حضرت خواهيم بود.
خدايا قسمت ميدهيم به عزت محمد و آل محمد فرج امام زمان را نزديك بگردان. موانع ظهورشان را برطرف بگردان! خدايا قلوب ما را هم به نور ايمان و تقوي و ولايت و خلوص بيش از پيش منور بفرما! خدايا رفع ظلم و ناراحتي و طغيانگري از مسلمانها بفرما! شر اشرار را به خودشان برگردان! خدايا قسمت ميدهيم به عزت محمد و آل محمد راه نجاتي براي مسلمانان فلسطين فراهم بفرما! خدايا قسمت ميدهيم به عزت محمد و آل محمد اسامي همه ما را در طومار اصحاب و انصار امام زمان(عج) ثبت و ضبط بگردان!
1 . المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص123.
2 . الكليني، محمدبن يعقوب الكافي، ج2، ص222.
3 . بحارالانوار، ج51، ص156، ح1.
4 . همان، ح52، ص123.
5 . همان، ص131.
6 . همان، ج36، ص386.
7 . الطوسي، محمدبن الحسن، كتاب الغيبه، ص222.
8 . همان، ص221.
9 . همان، ج52، ص129، ح24.
10. همان، ج52، صص339-338، ح83.
11. الكليني، محمدبن يعقوب، همان، ج1، ص372.
12. المجلسي، محمدباقر، همان، ج53، ص91.
13. ائمه(ع) در زمان حضرت بقيةاللّه برنميگردند. فقط از آن جهت كه امام را امام بايد غسل دهد و نماز بخواند و كس ديگري امكان ندارد، حضرت بقيةاللّه بعد از 7 سال كه هر سالي 10 سال ميشود كه 70 سال ميشود شهيد ميشوند «ما منا إلا مقتول او مسموم»، حضرت ابا عبداللّه(ع) رجعت ميكنند و غسل و كفن ايشان را برعهده ميگيرند و برايشان نماز ميخوانند و ايشان را تدفين ميكنند. ائمه(ع) در زمان حضرت علي(ع) رجعت ميكنند.
14. المجلسي، محمدباقر، همان، ج52، ص122.
15. همان، ص24.
16. الصدوق، محمدبن علي بن الحسين، كمالالدين و تمامالنعمة، ج2، ص377، ح1.
17. المجلسي، محمدباقر، همان، ج52، ص128، ح21.
18. همان، ج68، ص96.
19. سوره ق (50) آيه18.
20. همان، ج52، ص130.
21. همان، ص125.
22. سوره شمس (91) آيه 9.