درآمدی بر شناخت توقیعات (1)

محمد مهدی رکنی

نسخه متنی -صفحه : 5/ 2
نمايش فراداده

توقيع در لغت‏نامه‏ها

در كتابهاى لغت «توقيع» به‏اين معانى آمده: نشان گذاشتن و امضاء كردن حاكم بر نامه و فرمان، جواب مختصر كه كاتب در نوشته به پرسشها مى‏دهد، دستخط فرمانروا، نوشتن عبارتى در ذيل مراسله.[1]

در اصطلاح علم حديث پاسخ پرسشها يا اطلاعيه‏هايى است كه به‏صورت كتبى از طرف امام براى آگاهى شيعيان فرستاده مى‏شده، چنانكه توقيعاتى از حضرت امام على نقى و امام حسن عسكرى، عليهماالسلام، نقل شده است،[2]

امّا معمولاً توقيع به نامه‏هاى حضرت حجةبن‏الحسن امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه، گفته مى‏شود كه توسط چهارتن نايبان خاص ايشان در زمان غيبت صغرى به‏دست شيعيان مى‏رسيده است.[3]

محتواى اين توقيعات يا جواب سؤالات خصوصى است يا تعليم احكام و ردّ شبهاتِ مخالفان، يا تأييد و توثيق نوّاب اربعه و تكذيب مدعيان دروغين و تعيين تكاليف اجتماعى شيعيان در دوران نهان‏زيستى حضرت، كه شرح آنها خواهد آمد. چنين به‏نظر مى‏رسد دانشمندان ما خواسته‏اند بين اخبارى كه شيعه آنها را در حضور امام بطور شفاهى فرا گرفته با آنچه به‏صورت حاشيه و پى‏نوشت نامه از امام دريافت كرده تفاوتى موجود باشد، بدين‏جهت نوع دوم را توقيع خوانده‏اند، كه با معانى لغوى و وضع نخستين آن نيز تناسب دارد، زيرا توقيعات معمولاً جواب پرسشهايى است كه در زير نامه به اختصار تحرير مى‏شده، و نشان درستى آنها دستخط شناخته شده[4]

يا مهر نويسنده بوده كه در توقيعات وجود داشته است، و بدين‏ترتيب اصحابِ ائمه و شيعيان زبده كه با خط و نشان پيشوايان خود آشنايى داشتند به صدور آنها از طرف حجت خدا اطمينان كامل پيدا مى‏كردند.

اهميت توقيعات و استدلال به آنها

آشكارترين اثر وجودى و تربيتى امام غايب در مدت غيبت صغرى توقيعات صادره از آن حضرت است. چنانكه مى‏دانيم مهدى موعود، عليه‏السلام، آخرين خليفه آفريدگار بر زمين براى هدايت و رهبرى توده‏هاى انسانى است. پنهان از چشمها مى‏زيَد تا از كيد دشمنان محفوظ ماند، و دست ستم به آستان والايش نرسد، و چون پدران خود به زهر جفا يا شمشير كين كشته نشود، و آثار وجودى خليفةاللَّه از جهان نابود نگردد. امّا اين ناپيدايى و نهان‏زيستى چنان نيست كه همانند نابودن امام بر صحنه زمين باشد و وجود و عدمش يكسان، نه واللَّه! كه علاوه بر آثار معنوى و افاضات پنهانى - كه اهلش از آن برخوردارند - امام غايب چون امام حاضر به وظيفه پيشوايى دينى خود كه هدايت و تربيت نفوس و مددرسانى به دانشمندان پارساى مذهبى و نگهداشتِ آنان از لغزشهاست مى‏پردازد و در حراست و مرزبانى حريم دين الهى و ديگر مسؤوليتها و تعهداتى كه نسبت به كشورهاى اسلامى دارد مى‏كوشد، و «آن‏كس كه ز كوى آشنايى‏ست» مى‏داند كه هدايت و دستگيرى و نگهبانى حضرتش چگونه است، كه خود ديده و بهره‏مند گشته است. يكى از جلوه‏هاى بارز اين راهنمايى در زمان غيبت كوتاه مدتِ آن حضرت، همين توقيعات است كه به‏وسيله نايبان خاص براى شيعيان فرستاده‏اند. زيرا اگر فيض‏بخشى و لطف نهانى آن حضرت را بيشتر مردم احساس نكرده‏اند، و يا گروهى تحقيق نكرده اخبار متواتر[5]

در ضرورت حجت خدا را به چشم قبول و اعتنا نمى‏نگرند، امّا توقيعاتى كه در مدت 69 سال غيبت صغرى از طرف حضرت صادر شده، داراى خصوصياتى است كه نه تنها براى مردم آن عصر دليل عينى و نشان آشكار بر صدورش از سوى امام غايب بوده، بلكه چون از همان زمان در كتب محدثان موثّق و علماى محقّق ثبت و ضبط گشته، براى ما نيز امروز مى‏تواند دليلى مشهود و اثرى روشن بر صدور آنها از ناحيه آن حضرت باشد، كه انكارش جز بر عناد يا حق‏پوشى حمل نگردد، و چگونه چنين نباشد درحالى كه اين توقيعات با خط و نشان شناخته شده بر دست مطمئن‏ترين افراد به شيعيان مى‏رسيده، و آنان آثار درستى را - مانند نهان‏دانى و پيشگويى امام - در آنها مى‏ديدند، و سپس با تمام خصوصيات اين نامه‏ها را در كتب خود نقل مى‏كردند. اين كتابها كه اصل [6]