«آيا خيانتي را از من به ياد داري و يا اينكه از وقتي تو را شناختهام آيا با تو مخالفت كردهام؟»
زهرا عليهاالسلام با خيره شدن در چشمان علي عليهالسلام ميفهميد كه او چه ميخواهد و آنگاه كه به صورت او نگاه ميكرد، ميدانست كه چه چيزي را دوست دارد و از حركت فكر او آگاه ميشد و به خاطر همين همفكري بود كه آن دو توانستند اين خانه اسلامي را پايهگذاري كنند و آن را به مهد اسلام تبديل نمايند و از اين چنين والديني، فرزنداني چون حسن و حسين عليهماالسلام و زينب عليهاالسلام به وجود ميآيد. فرزنداني كه مانند كواكب و ستارگان نوراني در عالم اسلامي به نور افشاني پرداختند و عليرغم تمام رنجها و محنتهايي كه همانند پدر و مادرشان متحمل شدند، توانستند اين نورافشاني را به كمال برسانند. پرواضح است كه مصائب و رنج آنان شخصي نبود بلكه دردي بود كه در خط رسالت و براي حفظ رسالت متحمل گرديدند. امام حسين عليهالسلام در اين باره ميفرمايد: «هوّن عليّ ما نزل بيأنّه بعين اللّه»
«چون مصائب به خاطر خدا و در راه او برمن نازل شد، تحملش آسان است.» و حضرت زينب عليهاالسلام نيز از آنها تعبير ميكند به اينكه: «اللّهم تقبّل منّا هذاالقربان»، «خداوندا! اين قرباني را از ما قبول كن.»
و اين، همان سرّ علي عليهالسلام و فاطمه عليهاالسلام است. اين همان فيض روحي و صبر و لذت در مشكلات است كه به علي عليهالسلام و فاطمه عليهاالسلام داده شد. اين فرزندان شاهد بودند كه چگونه به پدر و مادرشان ظلم شد و آنان چگونه اين آزارها را در راه رسالت پيامبر تحمل كردند. علي عليهالسلام در اين باره ميگويد: «لأسلمن ماسلمت امورالمسلمين و لم يكن فيها جور الاّعلي خاصه»
«مادامي كه امور مسلمين در سلامت باشد، من نيز راحتم و مشكلات را من به تنهائي تحمل ميكنم تا مسلمانان در آسايش و رفاه زندگي كنند.» و ديگر امامان شيعه نيز انواع ظلمها را در قضاياي مختلف تحمل كردند تا مسلمانان در آسايش باشند.
طبق آنچه كه ناقلان سيرهها نوشتهاند، حضرت زهرا عليهاالسلام همچنانكه بارسنگين منزل را به دوش ميكشيد و همانگونه كه كارهاي منزل پدر را انجام ميداد (زيرا بيت پيامبر صلياللهعليهوآله بيت فاطمه بود.) در كنار تمام اين زحمات، كار تعليم و تربيت زنان را نيز برعهده داشت. زهرا عليهاالسلام طبق نقل سيره نويسان هر آنچه را از پيامبر صلياللهعليهوآله ميشنيد، مينوشت. در بعضي از احاديث آمده است كه مردي نزد حضرت فاطمه عليهاالسلام شرفياب شد. (طبق اين روايت معلوم ميشود كه مردان نيز از آن حضرت مسائلي را سئوال كردهاند و زهرا عليهاالسلام نيز از سئوال آنان استقبال نموده است.) و گفت: اي دختر رسول خدا! آيا پيامبر اسلام در نزد شما چيزي را گذاشته است كه بهرهاي از آن نصيب من شود؟ پس آن حضرت رو به فضّه كرده، فرمود: آن پارچه حرير كه مطالبي برآن نوشته شده است را بياور. فضه رفت ولي آن را پيدا نكرد. حضرت زهرا عليهاالسلام كمي ناراحت شد و فرمود: آن پارچه بايد پيدا شود، زيرا آن نوشته در نزد من با حسن و حسين برابري ميكند. آن نوشته، تراث و ارثيّه پيامبر است. فضه برگشت و آن را در حالي كه در گوشهاي از خانه افتاده بود، پيدا كرد. در اين نوشته ـ كه ظاهراً حضرت زهرا عليهاالسلام آن را از پيامبر صلياللهعليهوآله ادامه در صفحه 29