پرسش هایی راجع به امام زمان

بنیاد حضرت مهدی موعود (عج)

نسخه متنی -صفحه : 46/ 14
نمايش فراداده

در قرآن آمده است كه ابليس از خداوند تا روز قيامت مهلت خواست، اما خداوند فرمود: «الى وقت يوم معلوم» منظور از آن روز و كدام وقت است؟

جريان گفت‏وگوى شيطان با خداوند و مهلت خواستن او تا روز قيامت در دو جاى قرآن مطرح شده است، مورد اول آيات 37 و 38 سوره مباركه حجر و مورد دوم آيات 80 و 81، سوره مباركه (ص) كه در آن، درخواست شيطان و پاسخ خداوند متعال اين گونه مطرح شده است.

«قال رب فانظرنى الى يوم يبعثون قال: فانك من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم»

منظور از «وقت معلوم» با توجه به سياق آيه، غير از روز قيامت است؛ چون پاسخ خداوند در مورد درخواست شيطان به گونه‏اى است كه با اصل درخواست وى موافقت شده است و خداوند اجازه و مهلت به شيطان داده است «فانك من المنظرين»؛ يعنى تو از مهلت داده‏شدگانى، ولى مقدار مهلت مورد نظر شيطان را نپذيرفته است؛ زيرا شيطان پايان مدت مورد نظر خود را روز قيامت و فرارسيدن رستاخيز عنوان نموده است؛ «الى يوم يبعثون» اما خداوند متعال اين مهلت را به «وقت معلوم» كه زمان معين و مشخص در علم الهى است، منوط نموده است و اين وقت معلوم، قطعا غير از روز قيامت و مربوط به اين دنيا است.

اما اين‏كه «وقت معلوم» چه دوره و زمانى است، در رواياتى كه ذيل اين آيه مباركه وارد شده است، پاسخ داده شده است و مراد از آن را زمان ظهور حضرت بقية اللّه(عج) معرفى نموده است.

اسحاق بن عمار مى‏گويد: از امام صادق عليه‏السلام در مورد اين آيه سؤال نمودم و منظور خداوند از مدت مهلت دادن به شيطان را جويا شدم. حضرت فرمود:

قال: الوقت المعلوم يوم قيام القائم عليه‏السلام فاذا بعثه اللّه كان فى مسجد الكوفه و جاء ابليس حتى يحثو على اكبته فيقول: يا ويلاه من هذه اليوم فيأخذ بناصية فيضرب عنقه فذلك يوم الوقت المعلوم.[6]

مراد از وقت معلوم كه خداوند شيطان را تا آن زمان مهلت داده است، روز ظهور حضرت قائم عليه‏السلام است. هنگامى كه خداوند حضرت مهدى عليه‏السلام را برانگيزد، حضرت در مسجد كوفه استقرار مى‏يابد. شيطان

درحالى كه با زانوهاى خود به سوى حضرت مى‏رود (كنايه از بازداشت و تسليم شدن) در كوفه كه مقر حكومت او است، آورده مى‏شود. در آن لحظات شيطان از شدت خوف آن روزفرياد واويلا سر مى‏دهد، آن گاه حضرت مهدى عليه‏السلام پيشانى او را مى‏گيرد ـ كه نشانه اوج ذلت و پيچارگى شيطان است ـ و گردنش را مى‏زند. اين روز همان روز معلومى است كه در قرآن خداوند فرموده است.

مرحوم علامه طباطبايى نيز، در تفسير اين آيه مى‏فرمايد:

مراد از وقت معلوم كه خداوند آن را آخرين مهلت براى شيطان قرار داده است، روزى است كه خداوند جامعه بشرى را [با ظهور دولت كريمه حضرت مهدى عليه‏السلام ]به تمام معنا اصلاح نمايد و ريشه فساد را به كلى قطع فرمايد؛ به گونه‏اى كه كسى جز خداوند پرستيده نشود.[7]

نظر استاد مرحوم علامه در مورد اين كه مراد از آيه روز قيامت نيست، اين گونه است: تصريح خداوند به «يوم الوقت المعلوم» در واقع نفى آن وقت مورد نظر شيطان است وگرنه ذكر اين قيد، لازم نبود.

در مورد روايات امام صادق عليه‏السلام گرچه اين احتمال وجود دارد كه مراد حضرت از كشتن شيطان محدود و بى‏تأثير كردن اغواگرى شيطان در آن زمان باشد و حضرت اين معناى كنايى را مد نظر داشته باشد، ولى ظاهر عبارت حضرت بر كشتن شيطان دلالت دارد؛ «فيضرب عنقه». در هر حال چه منظور كشتن شيطان باشد و چه از كار انداختن او آن چه مسلم است اين است كه در عصر حاكميت مطلق دين الهى در حكومت مهدوى، جامعه توحيدى خالص و به دور از هرگونه گناه و شرك پايه‏ريزى مى‏شود؛ «يعبدوننى لايشركون بى شيئا».[8]

در چنين دورانى كه به بركت رهبرى معصوم عليه‏السلام عقل‏هاى مردم به بيش‏ترين رشد و شكوفايى مى‏رسد و جامعه بر اساس اخلاق و تربيت الهى، ساخته مى‏شود، نقشى براى شيطان و اغواگرى او باقى نمى‏ماند، پس چه كشته شود و چه زنده بماند نتيجه يكى خواهد بود و شيطان در عمليات گمراه‏سازى مردم، به پايان كار خود خواهد رسيد.

تذكر اين نكته نيز لازم است كه كشته شدن شيطان يا بى‏تأثير بودن او، با تكليف انسان‏ها منافاتى ندارد؛ زيرا انگيزه‏هاى معصيت، تنها وسوسه‏هاى شيطان نمى‏باشد، بلكه وسوسه‏هاى نفسانى و عوامل درونى و نيز انگيزه‏هاى بيرونى، از عوامل تحريك انسان به گناه است كه همواره وجود دارد و راه
معصيت هم‏چنان باز است. با اين تفاوت كه انسان‏هاى آن جامعه با توجه به رشد عقلانى فوق‏العاده و تربيت بى مانندى كه در پرتو حكومت حضرت نصيب آنان مى‏شود، با آگاهى و اختيار از آلودگى و معصيت دورى مى‏كنند و راه اطاعت و بندگى الهى را در پيش مى‏گيرند؛ نه اين‏كه انسان‏هاى آن زمان طبيعت انسانى آنان تبديل شود، بلكه درجه اعلاى آگاهى و ايمان آنان موجب مى‏شود كه انجام گناه به حداقل ممكن برسد.