درسهايي از مکتب اسلام ـ شماره408، اسفند 73
امام حسن مجتبي (ع )
علي زماني
فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع) و فاطمه زهرا (سلام الله عليها) سبط اکبر در شب پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجري [1] ديده به جهان گشود، اين تاريخ برابر با پنجشنبه يازدهم اسفند سال سوم (11/12/3) شمسي در حالي است که 951 روز از مبدأ هجرت گذشته است.
فاطمه زهرا (س) از تولد فرزندش خوشحال شد و از اميرالمؤمنين خواست تا او را نامگذاري کند. علي (ع) فرمود: در اين کار از پيامبر (ص) سبقت نخواهم گرفت. چون پيامبر (ص) وارد شد اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او گفت و نام او را (از جانب خداوند) حسن نهاد، پيامبر (ص) در وجه اشتقاق حسن فرمود: زيرا به احسان خداوند زمين و آسمان برپاست. پيامبر (ص) همچنين در روز هفتم تولد امام حسن گوسفندي را براي او عقيقه کرد.
امام مجتبي (ع)القاب فراواني از قبيل : سبط، سيد، زکي، مجتبي، زاهد و داشت که بهترين آنها لقبي است که پيامبر (ص) براي او و برادرش امام حسين (ع)به عنوان سيدا شباب اهل الجنة گذاشت [2] .
پيامبر (ص) به قدري امام حسن را دوست مي داشت که لعاب دهان او را مي مکيد آنگونه که انسان ميوه را مي مکد و مي فرمود: حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت و بهترين خلق خدا بعد از من و پدر و مادرشان مي باشند، مادرشان نيز افضل زنان عالميان است، سپس اضافه کرد:
خدايا من آنان را دوست دارم تو هم دوستشان بدار و دوست دار کساني را که آنان را دوست دارد و هر که را خدا دوست داشته باشد، در بهشت داخل مي کند. و هر کس آنان را دشمن بدارد، خدا او را دشمن داشته و در آتش داخل مي کند.
امام صادق (ع)فرمود: پيامبر اکرم (ص) از بس حسن و حسين را دوست مي داشت، با تولد هر کدام دو رکعت نافله بر نماز مغرب قرار داد، يعني چهار رکعت نافله مغرب را به جهت حبّ انان قرار داد [3] .
پيامبر اکرم (ص) فرمود: حسن (ع) در خوي و خلقت شبيه به من است ابن شهراشوب مي نويسد: امام حسن (ع)زماني که هفت ساله بود در محضر رسول خدا (ص) شرفياب مي شد و وحي را مي شنيد، مفاد وحي را حفظ مي کرد، در خانه مي آمد و بر مادرش زهرا (س) نقل مي کرد [4] .
امام مجتبي (ع) زاهدترين، عابدترين و افضل زمان خويش بود، او هنگام حج پياده و چه بسا پابرهنه راه مي پيمود، در حالي که زبانش به ذکر خدا ذاکر بود، او داراي لهجه اي صادق و منطقي فصيح بود، هنگامي که به در مسجد نزديک مي شد، سر به آسمان بالا مي برد و مي گفت: الهي ضيفک ببابک يا محسن قد اتاک المُسيء خدايا ميهمانت به درگاهت آمده، اي خداي نيکو بند گناهکار به حضورت رسيده از زشتي کار من به زيبائي خودت درگذر اي خداي کريم.
امام رضا (ع)فرمود: امام حسن (ع)بيست بار (و در برخي روايات بيست و پنج بار) پياده به حج رفت و اموالش را سه بار با خدا تقسيم کرد و به مستمندان بخشيد [5] .
1ـ امام مجتبي (ع)در مسجد الحرام بود که صداي مستمندي را شنيد از خدا خواست ده هزار درهم به او عطا کند، امام به خانه آمد و ده هزار درهم بر او فرستاد.
2ـ سائلي از او درخواست چيزي کرد، امام حسن پنجاه هزار درهم و پانصد دينار به او بخشيد و فرمود حمّالي بياور پولها را ببر، وقتي حمال آورد کساء خويش را به عنوان کرايه حمّال به او بخشيد، در مورد سومي بيست هزار درهم به يک اعرابي بخشيد، و دربار چهارم به يک پيرزن هزار گوسفند و هزار دينار بخشيد [6] .
امام حسن را گاهي فقراء دعوت به غذا مي کردند، او با کمال ميل مي پذيرفت و با آنان غذا صرف مي کرد و مي فرمود:
اِنَّ اللهَ ل ا يُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِينَ خداوند مستکبران را دوست نمي دارد [7] .
امام حسن در آغاز خلافت خط سياسي اميرالمؤمنين را دنبال کرد اما مردم در امر دين و جهاد في سبيل الله خسته بودند، رغبت نشان نمي دادند و در پنهان با معاويه سازش کرده بودند لذا از درِ نفاق با او وارد شدند او چون ديد سران اهل عراق با معاويه بيعت کرده اند بر آشفت و فرمود: پدرم را وادار به جنگ کرديد و سپس با او مخالفته ورزيديد، الان نيز اشراف شما آشکارا و پنهاني با معاويه بيعت کرده اند، از اينرو امام حسن (ع)مجبور به صلح گرديد، صلحي تحميلي، سازشي با خون دل، پس از صلح نيز فرمود: براي جلوگيري از خونريزي مجبور به اين صلح شدم [8] .
پيامبر اکرم (ص) روزي امام حسن را ديد و فرمود خداوند به زودي به وسيله اين پسر من ميان دو گروه از مسلمانان را صلح خواهد بخشيد.
بر اين پايه است که هم سيره نويسان مي نويسند: اهل قبله اجماع دارند که پيامبر اسلام (ص) فرمود: الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا يعني حسن و حسين (ع) هر دو امامند چه قيام کنند و چه صلح [9] .
در شهادت آن بزرگوار اختلاف است، بنابر يک قول در روز هفتم صفر سال پنجاه هجري واقع شده است و بنابر قول مشهور 28 صفر سال پنجاهم هجري بوده است.
بر اين پايه قول اول برابر با روز سه شنبه 17 اسفند سال 48 (17/12/48) شمسي در حالي که 17401 روز از مبدأ هجرت گذشته است. اما قول مشهور برابر است با روز چهارشنبه نهم فروردين سال 49 (9/1/49) شمسي يعني 17422 روز از مبدأ هجرت نبي اکرم (ص) گذشته است.
معاوية بن ابي سفيان ده هزار دينار و ده قطعه ملک براي جعده دختر محمدبن اشعث قرار داد تا امام حسن را مسموم کند [10] .
جعده از طرف مادر دختر ام فروه بوده ام فروه نيز خواهر ابوبکر بن ابي قحافه به شمار مي رود، يعني ابوبکر دائي جعده است وعده سومي که معاويه داد، اين بود که جعده را به عقد پسرش يزيد درآورد، اما معاويه پس از قتل امام حسن هرگز او را به عقد يزيد درنياورد.
باري امام حسن در واپسين روزهاي حيات خود فرمود چندبار به من زهر خورانيدند اما هيچ کدام مانند اين زهر نبود که جگر مرا تکه تکه کرد، پس از شهادت خواستند جسدش را پهلوي پيامبر خدا (ص) دفن کنند. اما عايشه سوار بر استر شد و با چهل سوار مقابل جنازه امام حسن آمد و از دفن ممانعت به عمل آورد، امام حسين (ع)فرمود امام حسن وصيت کرد که اگر نگذاشتند جنب جدم دفن شوم راضي به خونريزي نيستم لذا او را در بقيع کنار قبر فاطمه بنت اسد به خاک سپردند [11] .
[1] . اصول کافي، ج1، ص461، ط آخوندي. [2] . ابن شهراشوب مناقب، ج3، ص398، بحار، ج 43، ص237_250، ج3، ص398، بحار، ج43، ص237ـ 250، بلاذري، انساب الاشراف، ج2، ص7. [3] . بحار، ج43، ص275ـ 292، 284، 285، 264ـ مناقب، ج4، ص7. [4] . بحار، ج43، ص338ـ مناقب، ج4، ص7. [5] . بحار، ج43، ص332ـ اعيان الشيعة، ج1، ص565. [6] . مناقب، ج4، ص16 و 17ـ بلاذري، ج2، ص24ـ25. [7] . ابن شهراشوب، ج4، ص23ـ اعيان الشيعة، ج1، ص565. [8] . بلاذري، ج2، ص49، 51. [9] . ابن شهر آشوب، ج4، ص20ـ بحار، ج43، ص299، 305، 291ـ بلاذري، ج2، ص19ـ شيخ حرّ عاملي، اثبات الهداة، ج2، ص547، 549، 554، مطبعة عليمه قم. [10] . بلاذري، ج2، ص15، 55. [11] . ر.کـ، ابن شهرآشوب، ج4، ص29، 44ـ اثبات الهداة، ج2، ص558ـ اعيان الشيعة، ص576.