فروغ حکمت

مترجم و شارح: محسن دهقانی

نسخه متنی -صفحه : 337/ 243
نمايش فراداده

در اعدام، تمايزى نيست

ترجمه

قبلا در مباحث عدم گذشت كه عدم، بطلان محض است، شيئيت و تمايزى در آن نيست. بله، گاهى عقل او را به وجود اضافه مى كند و در اين هنگام براى او ثبوت ذهنى و بهره اى از وجود، حاصل مى شود. و عدمى از عدم ديگر تمايز مى يابد، مانند عدم بصر كه متميز از عدم سمع است و عدم انسان كه متميز از عدم فرس هست. در اينجاست كه عقل بر عدم، احكامِ ضرورى آن را بار مى كند و در حقيقت مرجع اين احكام، تثبيت احكام وجود است.

شرح

قبلا گفته شد عدم، مصداق و واقعيتى در خارج ندارد. لذا بطلان محض است. و چون چنين است هيچ عدمى به خودى خود از عدم ديگر تمايز نمى يابد. لكن گاهى عدم را به حقايقى اضافه مى كنيم كه آن حقايق، وجود خارجى دارند. كه از اضافه عدم به آن حقايق براى عدم، بهره اى از وجود حاصل مى شود، مانند عدمِ سمع كه متمايز از عدم بصر است. از اين رهگذر براى عدم، تمايز به وجود مى آيد. در واقع اين تمايزها از آنِ وجود و ماهيات موجوده است كه به سبب اضافه عدم به آنها، به عدم سرايت كرده است.

متن

ومن هذا القبيل حكم العقل بحاجة الماهيّة الممكنة فى تلبّسها بالعدم إلى علّة هى عدم علّة الوجود. فالعقل إذا تصوّر الماهيّة من حيث هى الخالية من التحصّل واللاتحصّل، ثمّ قاسَ إليها الوجود والعدم، وَجَد بالضرورة أنّ تحصُّلها بالوجود متوقّف على علّة موجودة، ويستتبعه أنّ علّة وجودها لو لم توجد لم توجد الماهيّة المعلولة، فيتمّ الحكم بأنّ الماهيّة الممكنة لإمكانها تحتاج فى اتّصافها بشىء من الوجود والعدم إلى مرجّح يرجّح ذلك، ومرجّح الوجود وجودُ العلّة ومرجّح العدم عدمها، أى لو انتفت العلّة الموجدة لم توجد الماهيّة المعلولة، وحقيقته أنّ وجودَ الماهيّة الممكنة متوقّف على وجود علّتها.