پرسش از فلسفه آفرينش، پرسش هميشگى آدم خاكى بوده و اين موضوع همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است:
اهميت اين پرسش موجب شده كه قرآن كريم و روايات معصومين(ع) در موارد متعددى به تشريح و تحليل فلسفه آفرينش انسان بپردازند. يكى از مهمترين موضوعاتى كه در آيات و روايات به عنوان فلسفه خلقت مطرح شده، رسيدن به معرفت خدا است. اگر چه درك حقيقت معرفت خدا و شناخت راههاى وصول به اين معرفت نيازمند بحث تفصيلى است، اما در يكى از روايتهايى كه از وجود مقدس حضرت اباعبداللّهالحسين(ع) نقل شده چنان زيبا و در كوتاهترين عبارات به اين موضوع پرداخته شده كه ما را از بسيارى مباحث تفصيلى بىنياز مىسازد.
آن حضرت در اين روايت مىفرمايد:
أيّها الناس! إنّ اللّه، جلّ ذكره، ما خلق العباد إلّا ليعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ماسواه. فقال له رجل: يابن رسولاللّه بأبى و أنت و أمّى فما معرفةاللّه؟ قال: معرفة أهل كلّ زمان إمامهم الذى يجب عليهم طاعته.1
هان اى مردم! همانا خداوند ـ بزرگ باد ياد او ـ بندگان را نيافريد مگر براى اينكه او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگى هر آنچه جز خداست بىنياز گردند. مردى سؤال كرد: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت، معرفت خدا چيست؟ حضرت فرمود: اين است كه اهل هر زمانى، امامى را كه بايد از او فرمان برند، بشناسند.
آرى، فلسفه آفرينش انسان، رسيدن به مقام معرفت خداست. اما اين معرفت حاصل نمىشود مگر به معرفت امام و حجت عصر(ع)؛ چرا كه امام آينه تمام نماى حق و واسطه شناخت خداست. چنانكه امام صادق(ع) فرمود:
... نحن العالمون (القائمون) بأمره والداعون إلى سبيله، بنا عرف اللّه و بنا عبداللّه، نحن الأدلاّء على اللّه ولولانا ما عبداللّه.2
ما دانايان (برپا دارندگان) به امر خدا و دعوت كنندگان به راه او هستيم. به واسطه ما خدا شناخته و پرستيده مىشود. ما راهنمايان به سوى خدا هستيم و اگر ما نبوديم خدا پرستيده نمىشد.
1 .فرهنگ جامع سخنان امام حسين(ع) صص 605-604. 2 .محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج26، ص260، ح38. همچنين ر.ك: همان، ص247، ح14.