در حالت سلامت روانى, هر شخصى احساس پيوسته اى از انسان واحد بودن با شخصيت بنيادى واحد دارد. اختلال كليدى در اختلالهاى تجزيه اى از دست دادن آن حالت پيوسته هوشيارى است. شخص احساس مى كند كه چنين هويتى ندارد يا در مورد هويت خود سر در گم است و يا هويتهاى چندگانه دارد.
چهارمين چاپ راهنماى تشخيصى و آمارى اختلالات روانى (DSM -IV) در بردارنده معيارها و ملاكهايى براى چهار اختلال تجزيه اى است:
(فراموشى تجزيه اى, گريز تجزيه اى, اختلال هويت تجزيه اى, اختلال مسخ شخصيت. در فراموشى تجزيه اى ناتوانى در به خاطر آوردن اطلاعاتى كه قبلا در حافظه بيمار ذخيره شده, شايع است. در اختلالات گريز تجزيه اى مبتلايان از خانه هميشگى و محل كار خود به طور فيزيكى دور شده و قادر به يادآورى جنبه هاى مهم هويت قبلى خود: (اسم, اسم فاميل, شغل و غيره) نيستند.
مبتلايان به اختلالات هويت تجزيه اى, دو يا چند شخصيت مجزا دارند, كه هر يك از آنها تعيين كننده رفتار و نگرشها در دوره اى كه آن شخصيت خاص تسلط دارد مى باشد. اختلال هويت تجزيه اى معمولاً شديدترين نوع اختلال تجزيه اى تلقى مى شود.)41
شخصيت ها ممكن است از دو جنس مختلف, نژادها و سنهاى ناسان و گاه ناسازگار باشند. ممكن است در يك شخص, يكى از شخصيتهاى بسيار برونگرا, حتى از نظر جنسى بى مبالات باشد, در حالى كه ساير شخصيتها, درونگرا, كناره گير و از نظر جنسى مهار شده باشند.42
DSM -IV اختلال مسخ شخصيت را تغيير مستمر و عودكننده ادراك شخص ازخود, به طورى كه احساس واقعيت خود از بين برود تعريف كرده است. بيماران دچار شده به مسخ شخصيت, ممكن است خود را مكانيكى, در خواب, يا گسسته از بدن خود احساس كنند.