جامعه اسلامی عربی و گفتگوی تمدن ها

بشیر ابو فیصل

نسخه متنی
نمايش فراداده

«جامعه اسلامى عربى و گفت‏وگوى تمدنها»

بشير ابو فيصل

ترجمه: عباس زاده

نظريه گفت و گوى تمدنها كه از سوى رياست محترم جمهورى اسلامى ايران مطرح گرديده و از سوى جامعه جهانى و سازمانهاى بين المللى مورد استقبال وسيع قرار گرفته، در جهان اسلام و كشورهاى عربى نيز بازتاب قابل توجهى داشته است. تونس از جمله كشورهايى است كه از اين نظريه حمايت و استقبال چشمگيرى نموده است. مقامات تونسى و در راس آنان رئيس جمهور اين كشور و همچنين محافل علمى و دانشگاهى و رسانه‏ها به طور مستمر اين بحث را مطرح و دنبال كرده‏اند.

آقاى عبدالوهاب بوحديبه، رئيس انجمن بيت الحكمه تونس كه از چهره‏هاى بارز علمى و دانشگاهى است، در ارديبهشت ماه سال جارى به عنوان نماينده رئيس جمهور تونس در اجلاس بين الاسلامى گفت و گوى تمدنها در تهران شركت كرد. اين انجمن و ديگر سازمانهاى علمى سياسى تاكنون سمينارهايى با موضوعات مرتبط با نظريه فوق در تونس برگزار كرده‏اند.

خانم منى ذوالفقار، استاد دانشگاه و حقوقدان تونسى، يكى ديگر از صاحبنظرانى است كه اخيرا در يك سمينار به طرح بحث تحت عنوان فوق الذكر پرداخته و نقطه نظرات وى در روزنامه الصباح مورخ 1 اكتبر طى مقاله‏اى به قلم بشير ابوفيصل به چاپ رسيده است. اين مقاله جوامع عربى وا سلامى را به دو جريان تقسيم مى‏كند:

1- جريان مخالف جهانگرايى با تمام ابعاد آن كه نسبت‏به تبعات منفى و مخاطر جهانگرايى براى كشورهاى جنوب و در راس آنها كشورهاى اسلامى عربى هشدار مى‏دهد.

2- جريانى كه به برخورد مثبت و خلاق با جهانگرايى به عنوان فرصتها و مخاطر دعوت مى‏كند. در حقيقت، هر دو جريان اختلاف نظر موجود در جهان عربى و اسلامى را منعكس مى‏كنند. از طرفى مى‏توان مذمت جهانگرايى را در سخنان و اظهارات دنبال كرد. خواه از اردوگاه راست كه نماينده جريانهاى گوناگون اسلامى است‏يا از اردوگاه چپ جريانهاى سوسياليستى. اردوگاه راست‏با رد مطلق جهانگرايى، بيهوده ادعا مى‏كند جهانگير بودن اسلام مى‏تواند جانشين جهانگرايى شود. اين پندار يا ناشى از عدم درك پديده جهانگرايى است; به اين اعتبار كه اين پديده يك روند تاريخى است كه جريانات معرفت‏شناسانه، اقتصادى، علمى و تكنولوژى را كه در درون اقتصاد سرمايه دارى جهانى حاصل شده، منعكس مى‏كند يا اينكه ناشى از تمايل شديد جهت مبارزه با آن با دستانى از شمشيرهاى چوبى است. اين در حالى است كه اردوگاه چپ با مرثيه سرايى در مورد تباهى سرنوشت انسان در سايه جهانگرايى، هيچ گونه راه حل عملى و يا اقدامات مؤثرى كه جايگزين سياستهاى جهانگرايى شود، ارائه نمى‏دهد; به طورى كه برخى را به اين تصور از فرهنگ كنونى ما رسانيده كه فرهنگ جلوگيرى و ورشكستگى است. آنچه جالب توجه است اينكه ديدگاه برخى رهبران سياسى كشورهاى جنوب، پيشرفته‏تر و مؤثرتر از ديدگاه بسيارى از روشنفكران جنوب است كه فقط جهانگرايى را محكوم مى‏كنند، بدون اينكه راههاى تعامل با آن را روشن كنند. به علاوه، رهبران كشورهاى جنوب گفت و گوى تمدنها را با كشورهاى شمال پيرامون شناخت‏بيماريهاى جهانگرايى و ارائه راه‏حلهاى جايگزين سياستهاى زيانبار جهانگرايى نسبت‏به ملتهاى جهان سوم، آغاز كرده‏اند.

برخورد مثبت و خلاق

با پذيرش اين امر كه جهانگرايى در بردارنده مخاطرى براى كشورهاى جنوب است، اين سؤال مطرح مى‏شود كه هت‏برخورد مثبت‏با آن چه كارى مى‏توان انجام داد؟

استاد خانم منى ذوالفقار، اولين گام را در اين مى‏بيند كه جامعه مدنى، گفت و گوى تمدنها را در وسيعترين حد در چارچوب مؤسسات فكرى، علمى و دينى از طريق طرح ديدگاههاى كارشناسى شده عربى و اسلامى پيرامون حقوق بشر و چگونگى تحقق عدالت‏بين ملتهاى مختلف جهان در چارچوب جهانگرايى اجرا كند تا از نتايج آن، فقط كشورهاى پيشرفته بهره‏مند نشوند. اهميت اين پيشنهاد در اين است كه تحقق آن اوهامى را كه با عقل برخى روشنفكران عرب در ستيز است، از ميان مى‏برد; اوهامى كه مى‏پندارد گفت و گوى تمدنها از ابتدا مستلزم برابرى و همانندى بين گفت و گو كنندگان است. اين صحيح نيست; چون اين برابرى چنانچه بر معيارهاى قدرت فراگير كشور تكيه كنيم، به دليل تفاوت شديد قدرت كشورها، قابل تحقق در عالم واقع نيست، ولى اين مساله در طول تاريخ مانع گفت و گوى گوناگون سياسى، اقتصادى و فرهنگى، خواه از طريق سازمان ملل يا يونسكو و غيره و خواه توسط انجمنهاى فكرى، علمى و فرهنگى همراه با آزادى كامل در اظهار نظر، نشده است.

بنابراين گفت و گوى تمدنها ممكن و ضرورى است، مشروط به اينكه حرفى براى گفتن داشته باشيم. به عبارت ديگر، صحيح نيست كه به نفى آنچه هست قانع شويم، بلكه بايد فكر سي اسى و مبتكر خود را جهت ارائه سياستهاى مؤثر، جانشين وضعيت موجود از طريق جمع نمودن نيروى اطراف ضعيف و تبديل آن به وزنه‏اى در گفت و گو بكار اندازيم و اين گفت و گو بناچار بايد توسط يك مجموعه عربى اسلامى كه حداقلى از تفاهم پيرامون شناخت پديده جهانگرايى و تحصيل ديدگاههاى سياسى، اقتصادى و فرهنگى مشخص جهت طرح آن در گفت و گوى جهانى را دارد، باشد. از نظر استاد منى ذوالفقار، راه ورود به اين صحنه، ضرورت هماهنگ نمودن تلاشهاى مدنى جهان عرب و اسلام است كه البته هدف از آن، مشاركت فعال در ارتقاى ارزشهاى فرهنگى در جوامع عربى و اسلامى معاصر از مرحله دفاع از ارزشهاى مثبت و خنثى نمودن تاثيرات ارزشهاى منفى است كه در راس اين ارزشها، گشايش نسبت‏به جهان و برخورد مثبت‏با آن است. با توجه به اينكه گشايش در برابر جهان ضرورتى است كه در غياب آن، جامعه عربى اسلامى از حركت پيشرفت جهانى باز مى‏ماند و در اين رابطه نبايد سر و صداهاى شديد برخى روشنفكران كه نسبت‏به مخاطر هجوم فرهنگى و مضرات وابستگى فكرى هشدار مى‏دهند، ما را بترساند. اينها شعارهايى ايدئولوژيك است كه جز ناتوانى برخى گروههاى فرهنگى عربى، اعم از راست و يا چپ، از درك زبان روز و عملكرد اراده جهانى چيز ديگرى را بيان نمى‏كنند.

فرهنگ عربى معاصر در حصار قيد و بندهاى مختلفى است. اين قيود بيشتر به جمود نخبه‏هاى سياسى و فرهنگى جهان عرب واسلام و ناتوانى آنان از تحول برمى‏گردد تا به علل جهانى ناشى از فشارهاى نظام بين‏المللى. اگر در زمان حاضر نتوان عوامل داخلى و خارجى را كاملا تفكيك كرد، ولى عادت معروف ما مبنى بر عدم قبول مسؤوليت و انداختن نتيجه عقب ماندگى خود برگردن استعمار در گذشته و جهانگرايى در حال حاضر، مبين سمت گيرى منفى و عميق ما جهت فرار از واقعيت و عدم اعتراف به مسؤوليتهاى خود (اعم از حاكمان يا زيردستان) نسبت‏به پديده عقب ماندگى عربى اسلامى در زمينه‏هاى سياسى، اقتصادى و فرهنگى است.

بنابراين، پيشنهاد استاد مبنى بر توجه مؤسسات جهان عرب و اسلام به فرهنگ دموكراسى و پلوراليسم، به اقدام نخبه‏هاى سياسى حاكم محدود نمى‏شود، بلكه ما به عنوان شهروند عرب و مسلمان و به عنوان روشنفكر و انديشمند و فعال در مؤسسات گوناگون جامعه مدنى، نظير احزاب سياسى و سنديكاهاى صنفى و جمعيتهاى مختلف نيز بايد آن را از وظايف ملى خود بدانيم. اگر تا به حال از عملكرد برخى از حاكمان مستبد عرب انتقاد كرده‏ايم، اينك بايد با تمام شجاعت از خود انتقاد كنيم تا اعتراف كنيم كه در مؤسسات جامعه مدنى، رهبران برخى ساختارهاى مختلف را ملاحظه مى‏كنيم كه به مراكز اصلى قدرت چسبيده‏اند و رهبران جوان را از تصدى آنها در چارچوب منظم و دموكراتيك جانشينى قدرت بين نسلها محروم مى‏كنند. به اين ترتيب، تقويت فرهنگ دموكراسى ذى حق بودن در مؤسسات مختلف جامعه، اعم از خانه، مدرسه، دانشگاه و مراكز كار، اهميت‏بالايى در تحول فرهنگ معاصر جهان عرب و اسلام دارد; زيرا اين فرهنگ پايه گذار حق مشروع در پلوراليسم سياسى يا فرهنگى، علاوه بر آنكه به حق اختلاف نظر و احترام به نظر ديگران تاكيد دارد، مشوق تسامح و محكوم كننده تجاوز به حقوق بشر و دعوت كننده به مبارزه عليه اين تجاوز است; خواه اين تجاوز از سوى حاكمان فرهنگى يا فكرى صورت گيرد خواه از سوى حاكمان دينى. خلاصه اين جهت گيرى عقلانى نسبت‏به برخورد مثبت و خلاق با جهانگرايى اين است كه مبارزه بايد براى تحقق سه هدف اساسى باشد:

1- جمع‏آورى نيروهاى جامعه مدنى در جهان عرب و اسلام و مديريت گفت و گوى دموكراتيك بين مؤسسات آن به منظور متبلور كردن ديدگاه عربى اسلامى مؤثر جهت مشاركت مثبت در گفت و گوى تمدنها.

2- مبارزه جهت تقويت فرهنگ دموكراسى در نقاط مختلف جهان اسلام به اين اعتبار كه اين امر مقدمه لازم جهت ارتقا به سطح ارزشهاى جهانى معاصر است كه در سلسله مراتب ارزشها، ارزشهاى پلوراليسم و احترام به حقوق بشر را در جايگاه رفيعى مى‏نشاند.

3- افزايش تاثير مؤسسات جامعه مدنى در جهان عربى - اسلامى و گسترش كارايى آن به گونه‏اى كه توام با دموكراسى و شفافيت‏بيشتر و كارايى در برابر عملكرد منفى برخى كشورهاى عربى معاصر باشد; كشورهايى كه خواه با تشبث‏به حق حاكميت و يا كوتاهى مفرط در انجام وظايف خود، مى‏توانند موجوديتى خطرناك براى حقوق انسان مسلمانى باشند كه دورانهاى طولانى، براى استقلال، آزادى و عدالت اجتماعى و با تقديم قربانيهاى فراوان انسانى و مالى، مبارزه كرده است.

منبع:

سفارت ج.ا.ا - تونس