نويسنده: جواد محدّثي
خيمه عفافي كه به نام «كانون خانواده»، با هزار رنج و اميد و آرزو برپا ميشود، بايد سرپا نگاه داشت و از وزيدن تندبادهايي كه اين خيمه را برهم ميزند بايد جلوگيري كرد و اگر هم طوفاني وزيدن آغاز كرد، بايد چنان با تدبير و دورانديشي و متانت عمل كرد كه اين خيمه از هم نگسلد و اين كانون از هم نپاشد.
مسايل مالي و مادي و آنچه به درآمد و مصرف و هزينه و حقوق برميگردد، ميتواند يكي از موارد بحرانزا و طوفانخيز باشد.
برنامهريزي اقتصادي و به تعبير روايات اسلامي «تقدير المعيشه»، يكي از اركان ثبات و پايداري بنيان خانواده است و بدون آن، جاي پايي براي بروز اختلاف پيش خواهد آمد.
زن و شوهر (و به تبع، فرزندان خانه) بايد موازنهاي معقول و منطقي بين «دخل» و «خرج» ايجاد كنند و با پذيرش واقعيتها، مانع مسألهساز شدن توقعات فردي شوند.
اگر بر اساس توسعهطلبيهاي برخي همسران يا مهار نكردن «مخارج غير ضروري»، اين موازنه برهم بخورد، يا اصلاً در امر «درآمد» و «مخارج»، حسابگري و انطباق و همسويي در كار نباشد، ناهنجاريهاي رفتاري در خانواده پيش ميآيد.
سعدي گويد:
«بعضيها با حقوق كارمندي، پز مهندسي ميدهند ...» و اين نوعي عدم موازنه در دخل و خرج است و براي جلب توجه ديگران يا خودنمايي، بيش از توان مالي خرج ميكنند و نتيجهاش پيدايش بحران در معيشت خانواده است.
زنان خانهدار، مديريت امور خانه را اگر بر محور «قناعت» و پرهيز از خرجهاي غير لازم و تشريفاتي و تجملاتي تنظيم نكنند و از شوهران خود، توقعات غير منصفانه و بيجا و خارج از توان مالي و ميزان درآمد او داشته باشند، يا هزينههاي غير ضروري را بر آنان «تحميل» كنند، بايد منتظر بروز «تنش» باشند، چون يا همسرشان به خواستههاي افزونطلبانه آنان وقعي نميگذارد، كه نتيجهاش بروز حرفها و مجادلات است، يا از هر راهي (حلال و حرام
اساس خانواده و زندگي مشترك، بر «همكاري» است. اگر هر يك از زن و شوهر، «طلبكارانه» يا «تحميلگرانه» با طرف مقابل برخورد كنند، آن «تفاهم» پديد نخواهد آمد.
و رشوه و سوء استفاده و ...) سعي در تأمين خواستههاي زن ميكند، كه نتيجهاش آلوده ساختن زندگي به حرام است.
اساس خانواده و زندگي مشترك، بر «همكاري» است. اگر هر يك از زن و شوهر، «طلبكارانه» يا «تحميلگرانه» با طرف مقابل برخورد كنند، آن «تفاهم» پديد نخواهد آمد.
سست شدن پايههاي «نهاد خانواده»، گاهي در اثر همين مسايل مادي و اقتصادي است و آغاز آن هم چه بسا از امور جزئي و بياهميت است و سر از «بحران» در ميآورد.
بر اساس «خِرد» يا «هوس»؟
ثروت و امكانات، براي تأمين رفاه معيشتي و آرامش روحي و سكون خاطر است و نبايد گذاشت به «مايه تشنّج» و «ماده اختلاف» تبديل شود.
به كارگيري عقل و تدبير در تنظيم اقتصادي خانواده، ايجاب ميكند كه از «چشم و همچشمي» و رقابتهاي كمرشكن يا حسادتهاي خانمانبرانداز، پرهيز كنند و اجازه ندهند «هوس» به جاي «عقل» بنشيند و صفاي زندگي را از ميان بردارد.
«قناعت» يكي از شيوههاي خردمندانه در مصرف و خرج است. به تعبير حضرت علي(ع): «القناعةُ مالٌ لا يَنْفَدُ»؛1 قناعت، ثروتي پايانناپذير است.
نقطه مقابل قناعت و ميانهروي و اعتدال اقتصادي، «ولخرجي» و «اسراف» است كه هم ناسپاسي به نعمتهاي خداست، هم زمينهساز بروز فقر و تنگدستي است و هم هدردادن امكانات به شمار ميرود كه نابخردانه است. خرجهاي اسرافكارانه هرگز ستوده نيست و كسي كه خردمند باشد، كس ديگر را بر ولخرجي نميستايد، بلكه ملامت هم ميكند و اگر هم كسي در اثر «تجملگرايي»، بيش از آنكه راحتي بياورد، ناراحتي ميآفريند و به جاي «آرامش»، زندگيها را دستخوش آشفتگيها و زلزلههاي ويرانگر ميسازد. در وراي بسياري از چهرههاي به ظاهر شاد و شنگول طبقات مرفه و تشريفاتي، غمي سنگين و اضطرابي دايمي نهفته است.
اسراف و تبذير و ريخت و پاش به فقر و افلاس كشيده شد، دل كسي بر او نميسوزد و جاي ترحم نيست، چرا كه هر چه كرده، خود كرده است. اين مضمون كلام اميرالمؤمنين(ع) است كه فرموده است: «اسرافكار را واگذار! كه نه بخشش او ستايشانگيز است، نه تنگدستياش ترحمانگيز.»1
آنكه ميخواهد «داشته»هايش را به رخ ديگران بكشد و در مقابل اقوام و دوستان و همكاران و همسايگان به «ثروت» و «مكنت» خويش بنازد و ببالد و وسايل خانه و امكانات مالي خود را به عنوان نشانههاي «تشخّص» جلوه دهد، هم غمي بر دل ديگران وارد ميسازد، هم دور اين گونه رقابتهاي پايانناپذير را در زندگي خود و ديگران سرعت ميبخشد و هيزمكش شعلههاي حرص و آز و افزونخواهي ميگردد.
«تجملگرايي»، بيش از آنكه راحتي بياورد، ناراحتي ميآفريند و به جاي «آرامش»، زندگيها را دستخوش آشفتگيها و زلزلههاي ويرانگر ميسازد. در وراي بسياري از چهرههاي به ظاهر شاد و شنگول طبقات مرفه و تشريفاتي، غمي سنگين و اضطرابي دايمي نهفته است.
كيست كه نداند درون اين گونه خانوادهها كه با هم به رقابت و چشم و همچشمي پرداختهاند، چه مصيبتها و مشكلات و كدورتها و بغضهايي پنهان است كه گاهي هم سرباز ميكند و به بيرون درز ميكند! ...
مديريت اقتصادي خانه، نيازمند ايجاد توازن در دخل و خرج و به كارگيري عقل و مصلحت به جاي هوس و اسراف و تبذير است. در اين مسأله، زن و مرد شريكند و سهيم، و بايد براي رسيدن به «سطح متعادل» در معيشت، همكاري داشته باشند و بكوشند تا نگذارند «مسايل مالي» در زندگي مشترك، «عواطف انساني» و «مهر و صفا» را تحتالشعاع قرار دهند.
حركت در مرز تعادل دشوار است. مواظبت بر اينكه نه گرفتار بخل و امساك شود و نه در دامن اسراف و ولخرجي بيفتد، هوشياري و منطق ميطلبد. برخي با عنوانِ اينكه بايد قناعت كرد و حسابگر بود، بر خانواده خود سخت ميگيرند و گاهي حق آنان را هم تضييع ميكنند. برخي هم با عنوان اينكه بايد دست و دل باز و بخشنده و كريم بود، مال خود را هدر ميدهند و ولخرجي ميكنند.
در ايجاد تفاهم اقتصادي در زندگي مشترك، دو جانب مؤثر است:
يك طرف قضيه به «بانو» مربوط ميشود، طرف ديگر به «آقا».
يكي بايد «قناعت» به خرج دهد، يكي هم بايد بر «تلاش» بيفزايد.
يكي بايد كمتوقع و صبور باشد، ديگري هم بايد از بخل و سختگيري بيمورد و بيش از حد دست بردارد.
بخشندگي و سخاوت، تا آنجا ارزشمند است كه به اسراف و تبذير كشيده نشود و قناعت و برنامهريزي تا حدي پسنديده است كه سر از بخل و آزمندي درنياورد و شناخت مرز اين دو، هم دشوار است، هم ضروري!
حضرت امير(ع) در سخن حكيمانهاي به رعايت مرزي معتدل ميان اين افراط و آن تفريط دستور ميدهد و ميفرمايد:
«كُنْ سَمْحا وَ لا تَكُنْ مُبَذِّرا، وَ كُنْ مُقَدِّرا وَ لا تَكُنْ مُقَتِّرا»؛1
بخشنده باش، ولي نه ولخرج و اسرافكار، و اندازهگير باش، ولي نه سختگير و بخيل.
آنان كه در زير خيمه مشتركِ «خانواده» زندگي ميكنند، اگر عاقلانه و با تفاهم در اين موضوعات به «وحدت نظر» و هماهنگي نرسند، پيوسته مسايل مالي، مسألهساز خواهد شد و اين خيمه فرو خواهد خوابيد.
آنچه در آغاز زندگي و تشكيل خانواده و در هنگامه خواستگاري و عقد و عروسي به نظر «ناچيز» و «غير مهم» جلوه ميكند، گاهي در آينده سبب بروز مشاجرات و اختلاف ميشود. در گرماگرم اول ازدواج، شايد هر دو طرف براي پا گرفتن يك «وصلت»، چنين وانمود كنند كه با هر شرطي موافقاند و در هر شرايطي سازگارند و هر مهريهاي را ميپذيرند. ولي در بستر زمان، وقتي به «نتوانستن» برخورد كنند، «ناسازگاري» چهره زشت و ناهنجار خود را نشان ميدهد، مگر آنكه زوجين بتوانند «صفاي زندگي» را بر اين گونه ناهنجاريها غلبه دهند.
در ايجاد تفاهم اقتصادي در زندگي مشترك، دو جانب مؤثر است:
يك طرف قضيه به «بانو» مربوط ميشود، طرف ديگر به «آقا».
يكي بايد «قناعت» به خرج دهد، يكي هم بايد بر «تلاش» بيفزايد.
يكي بايد كمتوقع و صبور باشد، ديگري هم بايد از بخل و سختگيري بيمورد و بيش از حد دست بردارد.
گرچه تأمين مخارج زندگي بر عهده مرد خانه است، ولي زن نيز نبايد خارج از وسع و توانِ مادي شوهر، توقع داشته باشد.
گرچه زن، بايد صبوري و تحمل و قناعت پيشه كند، ولي مرد هم بايد در حد توان و وسعِ خويش، بر زن و فرزندان خود وسعت و گشايش دهد و از آنچه خداوند روزي كرده است، خرج كند. اين همكاري، به استحكام بنيان خانواده كمك ميكند.
در حديثي امام كاظم(ع) فرموده است:
«يَنْبَغي لِلّرَجُلِ انْ يُوَسِّعَ عَلي عَياله كَي لا يتمنَّوْا مَوْتَهُ»؛2
سزاوار است كه مرد، بر خانواده خود گشايش و وسعت دهد، تا اهالي خانه آرزوي مرگ او را نداشته باشند.
و اين سخن، شوخي نيست. نمونههاي واقعي آن را در جامعه خودمان فراوان ميتوان يافت. خرج كردن براي خانواده و رفع نيازهاي آنان، تأكيد و سفارش پيامبر اكرم(ص) است كه فرمود:
«اِبْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ ...»3 از خانواده و افراد تحت تكفل خود آغاز كن.
اگر مرد، در حدي كه وظيفه اوست و در توان او ميگنجد، به تأمين نيازهاي همسر و فرزندانش نپردازد، هم از چشمها ميافتد، هم آنان عقدهاي ميشوند. هم حقشان زير پا گذاشته ميشود، هم در پي فُسحت و گشايش و وسعت در دوره «پس از او» چشم به آينده ميدوزند و از روزنه مرگ پدر يا همسر، به آن آينده دلپذير و راحت و پرنعمت مينگرند.
آنچه را حق خانواده است، اگر مرد تهيه كرد، منت هم نبايد بگذارد. منتنهادن بر خرج كردنها، هم شيريني آن خرج و هزينه را به زهر تبديل ميكند، هم اجر و ثواب آن را از بين ميبرد. قرآن كريم دستور ميدهد: صدقات خودتان را با منتنهادن و آزاردادن، باطل نكنيد.4
اگر زن و مرد، وظيفه خود را «بشناسند» و به آن «عمل كنند»، زمينهاي براي بسياري از مشكلات خانوادگي پيدا نخواهد شد.
پس هم بايد به «تعادل اقتصادي» انديشيد، هم از ريخت و پاشهاي غير ضروري در مخارج و مصارف پرهيز كرد، هم سختگيريهاي بيجا و آزاردهنده را كنار گذاشت، هم با تفاهم و تبادلنظر به برنامهريزي درست و قوامبخش زندگي پرداخت، هم معيار خرد و منطق را به كار گرفت نه هوسها و تجملگراييهاي مشكلآفرين و چشم و همچشميهاي حسودانه را، هم نيازهاي واقعي را از «نيازهاي كاذب» بازشناخت، هم بر سختيها و ناداريها و كمبودها تحمل داشت، هم صفاي خانه و خانواده را با مطرح ساختن نزاعهاي مالي و پولي برهم نزد، هم «سطح زندگي» را بر مبناي سطح درآمد تنظيم كرد و استوار ساخت، هم از درون خانوادههاي گرفتار تشريفات كه بسيار تلخ و رنجآور است عبرت گرفت، هم خواستههاي خود را بر طرف مقابل تحميل نكرد، هم قناعت را به عنوان يك «سرمايه معنوي» پاس داشت، كه گفتهاند: «چو دخلت نيست، خرج آهستهتر كن.»
اينهاست پايههاي قوام و استحكام خيمه عفاف.
نهجالبلاغه,فيض الاسلام
غرر الحكم,جلد =7,صفحه =160
نهجالبلاغه
من لا يحضره الفقيه,جلد =2,صفحه =68
وسائل الشيعه,جلد =6,صفحه =323
1 ـ نهجالبلاغه، حكمت 32.
1 ـ غرر الحكم، (چاپ دانشگاه)، ج7، ص160.
1 ـ نهجالبلاغه، فيض الاسلام، حكمت 54.
2 ـ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص68.
3 ـ وسائل الشيعه، ج6، ص323.
4 ـ لا تُبطِلوا صَدَقاتكم بِالمنِّ و الأذي (بقره، آيه 246).