از آن جمله درباره علم باري كه " اسفار " هم در باب علم باري مطالبي از آن نقل مي كند . اين كتاب را اخيرا عبدالرحمن بدوي چاپ كرده است . بر حركت جوهريه استناد مي كند ، اشاره مي كنيم . شيخ گفته است غايات حركاتي كه آن حركات منشأ انتزاع زمان هستند ( يعني حركات فلكيه ) تدريجي الوجود است و از نوع تصورات و از نوع معرفتهاي حاصله پي در پي استدر اينجا شيخ تصريح نمي كند كه اين معرفتها به نحو علم حضوري است يا علم حصولي ؟ حتي خود مرحوم آخوند هم بر اين مطلب تصريح نمي كند ، ولي مرحوم آخوند به اين مطلب تمسك جسته و مي پرسد كه اين تغييرات غائي كه در نفوس افلاك پيدا مي شود ،و اين معرفتهاي پي در پي اي كه براي آنها پيدا مي شود ( 1 ) ، اين تغيير علي الاتصال در نفوس فلكيه كه خود شما قائل هستيد ، آيا اين تغيير عرضي است يا جوهري ؟ اين تغييرات كه در نفوس فلكيه پيدا مي شود از نظر ماهيت چه ماهيتي دارند ؟ اين تغييرات بايد جوهري باشندزيرا اين معارف علي الاتصال كه از سنخ حركت و تدريجي الوجود است ، همان تصور مبادي عاليه است ، اين تصورات كه تصور عرض نيست ، تصور جوهر است ، و خود شما تصور جوهر را جوهر مي دانيد ، نه عرض .
پس خود اين كمالات تدريجي كه براي نفوس فلكيه پيدا مي شود يك سلسله كمالات جوهري است . اين استدلال و نقضي است كه مرحوم آخوند بر شيخ كرده است .
1 - پي در پي و علي الاتصال كه در اينجا مي گوئيم ، معنايش اين نيست كه تصوري پيدا مي شود و بعد از لحظه اي يكي ديگر و بعد از لحظه اي يكي ديگر .