مطلع دوم
-
گوئيى كز عشق او يك شهر جان افشانده اند
بر اميدى كز شكر سازد لبش تسكين جان
آسمان پل بر سر آن خاكيان خواهد شكست
كم ز مرغ نامه آور نيست نزد بيدلان
سوزن عيسى ميانش رشته ى مريم لبش عشق بازان رخش خاقانى آسا عقل و جان
عشق بازان رخش خاقانى آسا عقل و جان
-
زر و سر بر عشوه ى آن عشوه دان افشانده اند
هم گلاب از ديده و هم ناردان افشانده اند
كاب روى اندر ره آن دلستان افشانده اند
ياسج تركان غمزه ش كز كمان افشانده اند
روميان زين رشك زنار از ميان افشانده اند پيش تخت بوالمظفر اخستان افشانده اند
پيش تخت بوالمظفر اخستان افشانده اند