انتخاب از مثنویات

امیرخسرو دهلوی

نسخه متنی -صفحه : 179/ 39
نمايش فراداده

صفت مناره

  • شكل مناره چو ستونى ز سنگ آن كه ز زر بر سرش افسرشده است سنجر سنگين كه ستون سپهر سنگ وى از بس كه به خورشيد شود از پى بررفتن هفت آسمان گرد سرش كرد موذن چو گشت موذنش آن جا كه اقامت كشيد مسجد جامع ، زدرون ، چون بهشت مسجد جامع ، زدرون ، چون بهشت
  • از پى سقف فلك شيشه رنگ سنگ ز نزديكى خور زر شده است آمده از مهر و شده هم به مهر زو از خورشيد عيارى نمود كرد زمين تا به فلك نرد بان قامتش از مسجد عيسى گذشت قامت موذن نتواند رسيد حوض ، زبيرون ، شده گوهر سرشت حوض ، زبيرون ، شده گوهر سرشت