انتخاب از مثنویات
امیرخسرو دهلوی
نسخه متنی -صفحه : 179/ 61
نمايش فراداده
حسن تعليل
-
جانب سايه شده مردم روان
پرده نشين گشت فلك سوبسوى
از سم اسپش كه زمين كرد چاك
ديدن او را كله افگند ماه
خواست كه پيشش ز سپهر برين
سوى فلك رفت زميدانش گرد
اوج معانى نه به مقدار طبع
رفت زمين را چو حجاب از ميان بس كه زمين رفت ز همراهيش
بس كه زمين رفت ز همراهيش
-
سايه به دنباله مردم دوان
با همه زالى شد پوشيده روى
خاك پر از مه شد و مه پر ز خاك
بلكه فتادش گرء، ديدن كلاه
ماه فرود آيد و بوسد زمين
هم به فلك ماه زمين بوس كرد
بلكه گذشته ز سماوات سبع
گشت پديد از ته ى آب آسمان گاو زمين شد خورش ماهيش
گاو زمين شد خورش ماهيش