مقطعات

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

نسخه متنی -صفحه : 439/ 194
نمايش فراداده

در حبس مجدالذين ابوالحسن عمراني

  • بافلك دى نيازمندى گفت زان ستمها كه گردش تو كند آخر اين اختران بى معنيت بى سبب زمان چو پايه ى خويش به زمستان گر آتشى يابم حلقه ى جيب كهنه در حلقم عالمى ناپسند احوالند در احسان چرا بنگشايند فلكش گفت بربروت مخند در احسان بگو كه بگشايد ما در آنيم تا قضا و قدر كه به مويى فلك بياويزد كه به مويى فلك بياويزد
  • چون منت گر نيازمند كنند توچه گويى كه باتو چند كنند چند بخت مرانژند كنند پايه ى طاقتم بلند كنند هفت عضوم برو سپند كنند هر زمان حلقه ى كمند كنند تا كى احوال ناپسند كنند چاره ى چند مستمند كنند كه جهانيت ريشخند كنند بوالحسن را چو تخته بند كنند زهر آن فتنه باز قند كنند گر به مويى برو گزند كنند گر به مويى برو گزند كنند