مقطعات
اوحدالدین محمد بن محمد انوری
نسخه متنی -صفحه : 439/ 230
نمايش فراداده
مطايبه ملكشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابي
-
حكايت است به فضل استماع فرمايند
به روزگار ملكشه عرابيى خج كول
سوئال كرد كه امسال عزم حج دارم
چو حلقه ى در كعبه بگيرم از سر صدق
چو پادشه بشنيد اين سخن به خازن گفت
برفت خازن و آورد و پيش شه بنهاد
سپاس دار و بدان كين دويست دينارست
صد دگر به خموشانه مي دهم رشوت كه چون به كعبه ى رسى هيچ ياد من نكنى
كه چون به كعبه ى رسى هيچ ياد من نكنى
-
به شرط آنكه نگيرند از اين سخن آزار
مگر به بارگهش رفت از قضا گه بار
مرا اگر بدهد پادشاه صد دينار
براى دولت و عمرش دعا كنم بسيار
كه آنچه خواست عرابى برو دوچندان آر
به لطف گفت شه او را كه سيد اين بردار
صدست زاد ترا و كراى و پاى افزار
نه بهر من ز براى خداى را زنهار كه از وكيل دربد تباه گردد كار
كه از وكيل دربد تباه گردد كار