مقطعات

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

نسخه متنی -صفحه : 439/ 258
نمايش فراداده

در شكايت از ممدوح خويش حميدالدين

  • دراز گشت حدي درازدستى ما زمين و آب دو فعلند پر منافع سخت فغان من همه زين عيش تلخ و روى ترش فغان من ز خداوند من حميدالدين در اين چنين مه و موسم كه درع ماهى را به صد هزار تكلف به خدمتش بردم ز عرض كردن و ناكردنش چنان كه كنند ز عرض كردن و ناكردنش چنان كه كنند
  • سپيد گشت به يك ره سپيدكارى برف هوا و آب دو بحرند پر عفونت ژرف چنانكه قليه افعى خورى بريق ترف كه از وجود من او را فراغتيست شگرف ز زور لرزه ى دريا نه قبه ماند و نه ظرف قصيده اى كه نه نقدش عيار يافت نه صرف خبر نكرد مرا بعد هفته اى به دو حرف خبر نكرد مرا بعد هفته اى به دو حرف