مقطعات

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

نسخه متنی -صفحه : 439/ 302
نمايش فراداده

وله ايضا

  • راحت چگونه يابم فضلست مانعم در روى هركه خندم از آنكس قفا خورم نزد خواص حشو وجودم چو واو عمرو اينست عيب من كه نه دورو نه مفسدم در شغل شاكرم به گه عزل صابرم در حل مشكلات چو خورشيد روشنم بر عقل و پاك دلى فضل من گواست مكوش تا بتوانى به جنگ و صلح گزين پس ار عدو نكند صلح و جنگجوى بود بكوش نيك كه تا از عدو نمانى پس شود زيادت شادى و غم شود نقصان ز شكر گردد نعمت بر اهل نعمت بيش اى از برادر و پدر افزون دوبار صد بفرست حورزاده به حكم دو سه ستيز بادا بقاى نام تو چندان به روزگار بادا بقاى نام تو چندان به روزگار
  • قصه چگونه خوانم عقلست وازعم كس را گناه نيست چنين است طالعم پيش عوام چون الف بسم ضايعم وينست جرم من كه نه خائن نه طامعم گر هست راضيم پس اگر نيست قانعم در قطع معضلات چو شمشير قاطعم يار موافقم نه كى خصم منازعم كه جنگ و صلح برد ره به سوى شادى و غم تو جنگ جوى و منه بر طريق صلح قدم بجوش سخت كه تا در جدل نيابى كم چو شكر و صبر كنى در ميان شادى و غم به صبر گردد محنت بر اهل محنت كم وز تير آسمان بتازى چهار كم با چنبر مصحف و بيخى بدان به هم كايد برون ز صورت بي دو دويست كم كايد برون ز صورت بي دو دويست كم