مقطعات

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

نسخه متنی -صفحه : 439/ 323
نمايش فراداده

در شكايت اهل زمان

  • روبهى مي دويد از غم جان گفت خيرست بازگوى خبر گفت تو خر نى چه مي ترسى مي ندانند و فرق مي نكنند زان همى ترسم اى برادر من خر ز روباه مي بنشناسند خر ز روباه مي بنشناسند
  • روبه ديگرش بديد چنان گفت خيرگير مي كند سلطان گفت آرى وليك آدميان خر و روباهشان بود يكسان كه چو خر برنهندمان پالان اينت كون خران و بي خبران اينت كون خران و بي خبران