مقطعات

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

نسخه متنی -صفحه : 439/ 327
نمايش فراداده

در طلب شراب

  • خواجه اسفنديار مي دانى من نه سهرابم و ولى با من خرد زال را بپرسيدم گفت افراسياب وقت شوى باده اى چون دم سياووشان گر فرستى تويى فريدونم همچو ضحاك ناگهان پيچم همچو ضحاك ناگهان پيچم
  • كه به رنجم ز چرخ رويين تن رستمى مي كند مه بهمن حالتم را چه حيلتست و چه فن گر به دست آورى از آن دو سه من سرخ نه تيره چون چه بيژن ورنه روزى نعوذبالله من مارهاى هجات بر گردن مارهاى هجات بر گردن