مقطعات
اوحدالدین محمد بن محمد انوری
نسخه متنی -صفحه : 439/ 39
نمايش فراداده
در مدح موئتمن سرخسي
-
رتبت و تميكن صدر موئتمن
آفتابش در سخاوت مقتديست
طبع شد بيگانه با آز و نياز
دست او را خواستم گفتن سخيست
اى جوادى كز پى مدح و نات
عالمى از كبريايى سر به سر
زحمتى آورده ام بار دگر
كار شاعر زحمت آوردن بود
هست مستغنى ز شرح از بهر آنك بادت اندر دولت باقى بقا
بادت اندر دولت باقى بقا
-
همچو قدر و همتش بي منتهاست
واسمان را در كفايت مقتداست
تا كفش با جود و بخشش آشناست
باز گفتم نه غلط كردم سخاست
بر من از مدح و نا مدح و ناست
گرچه عالم سر به سر كبر و رياست
گرچه روز و شب دلت در ياد ماست
وانكه رحمت آورد كار شماست
شرح كردن زانچه مي دانى خطاست تا بقا از ايزد باقى بقاست
تا بقا از ايزد باقى بقاست