مقطعات
اوحدالدین محمد بن محمد انوری
نسخه متنی -صفحه : 439/ 75
نمايش فراداده
ستايش بزم مخدوم كند
-
اين مجلس خواجه ى جهانست
يا منشاء ملك و نشو دين است
اوجش فلكيست كز بلندى
صحنش حرمى كه در حريمش
راز دل زهره و عطارد
سقفش به صدا پس از دو هفته
خورشيد مروق ار نديدى
تا قبه ى آسمان گردان
اين قبله نشانه ى زمين باد
خرم ز نشستن وزيرى
به خدايى كه بذل جان او را
كمترين پايه لطف و صنعش را
كه مرا در فراق خدمت تو
از هر آسانيى كه بي تو بود
مي كشم در فراق سختيها
دل و جان تا مقيم خوارزمند خوشدلى در جهان طمع كردن
خوشدلى در جهان طمع كردن
-
يا شكل بهشت جاودانست
يا موقف عرض انس و جانست
معيار عيار آسمانست
از سايه و آفتاب امانست
در زخمه ى مطربش نهانست
بي هيچ مدد نشيد خوانست
در ساغر ساقيانش آنست
گرد كره ى زمين روانست
چونانكه نشانه ى جهانست
كز مرتبه پادشا نشانست
پايه ى اولين احسانست
باد نوروز و ابر نيسانست
زندگانى و مرگ يكسانست
خاطر و طبع من هراسانست
هجر ياران به گفتن آسانست
واى بر تن كه در خراسانست هم ز سوداى طبع انسانست
هم ز سوداى طبع انسانست