مقطعات

اوحدالدین محمد بن محمد انوری

نسخه متنی -صفحه : 439/ 87
نمايش فراداده

لطيفه

  • صاحبا ماجراى دشمن تو گفته ام در سه بيت چار لطيف طنز مي كرد با جهان كهن رنگ او با زمانه درنگرفت روزگارش گلى شكفت و برو آسمان در تنعمش چو بديد همچو ريواج پروريده شدست همچو ريواج پروريده شدست
  • كه كسش در جهان ندارد دوست زان چنانها كه خاطرم را خوست در جهان گفتيى كه تازه و نوست رونق رنگ با قياس ركوست همچو بر باقلى كفن شد پوست گفت اسراف بيش از اين نه نكوست وقت از بيخ بركشيدن اوست وقت از بيخ بركشيدن اوست