اورنگ پنجم
نور الدین عبد الرحمان جامی
نسخه متنی -صفحه : 117/ 13
نمايش فراداده
آغاز داستان و تولد يوسف
-
به دل يعقوب اگر مهرش نهان داشت،
زليخايى كه در رشك حورعين بود
ز خورشيد رخش ناديده تابى چو بر دوران، غم عشق آورد زور
چو بر دوران، غم عشق آورد زور
-
وگر كردش به جان جا، جاى آن داشت
به مغرب پرده ى عصمت نشين بود،
گرفتار خيالش شد به خوابى ز نزديكان نباشد عاشقى دور
ز نزديكان نباشد عاشقى دور