صحیفه امام

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

جلد 7 -صفحه : 175/ 48
نمايش فراداده

سخنرانى

زمان:

بعدازظهر 4 ارديبهشت 1358 / 26 جمادى الاول 1399

مکان:

قم

موضوع:

نجات مستضعفان طبق تعاليم قرآن - جريان آقاى صدر و ليبى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

حضار:

اعضاى هيات اعزامى از ليبى ، به سرپرستى آقاى عبدالسلام جلود(1) آرمان قرآنى خداوند را سپاس مى کنم که اراده فرمود منت بر مستضعفين بگذارد عليه مستکبرين و زمين را از لوث مستکبرين پاک کند و مستضعفين را به حکومت زمين برساند.(2) اسلام براى همين مقصد آمده است و تعليمات اسلام براى همين معناست که مستکبرى در زمين نباشد و نتوانند مستکبرين مستضعفين را استعمار و استثمار کنند.

ما به تبع تعاليم عاليه قرآن و آنچه از اسلام و سيره رسول اکرم و ائمه مسلمين به دست آورديم و از سيره انبيا - چنانچه در قرآن نقل مى فرمايد - به دست آورديم، آن است که مستضعفين با هم مجتمع شوند و بر مستکبرين ثوره (3) کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند.

ما با اين تعاليم پيشرفت کرديم و ملت ما شهادت را استقبال کرد براى اين مقصد.

و چون شهادت مورد هدف او بود، با مشت و خون بر تمام قواى جهنمى ، بر دبابات،(4) بر مسلسلها،(5) بر ابرقدرتها، که در پشت شاه سابق صف کشيده بودند، غلبه کرد.

ما مى خواهيم که اين رمز در بين تمام حکومتها و ملتها باشد.

حکومتها بايد خدمتگزار ملتها باشند، چنانچه در اسلام اين سيره بود که حکومت در خدمت مردم بود و ارتش در خدمت مردم بود.

حکومتها از مردم انشا مى شدند(6) و ارتش نيز از آنها.

و اگر حکومتها و ملتها به سيره رسول اکرم و ائمه مسلمين عمل مى کردند، آرامش در همه جاى ارض بود، اين اختلافات و خونريزيها نبود.

انقلاب ايران، الگو براى مستضعفان جهان ما از خداوند مى خواهيم که اين نهضت اسلامى و نهضت انسانى سرمشق باشد از براى تمام مستضعفين، و هشدار باشد بر مستکبرين.

مستکبرين گمان نکنند که بايد حکومت کنند بر مستضعفين و آنها را استعمار و استثمار کنند.

مستضعفين حکومت را به عنوان حکومت نشناسند بلکه به عنوان خدمتگزار بشناسند.

برادر باشند، برادرى که بر برادر ديگر خدمت مى کند، هر دو پشتيبان هم باشند.

اگر قوانين اسلام در ملتها، در حکومتها جريان پيدا بکند و آداب حکومتها و ملتها اسلامى باشد، نه حکومتها خيال تعدى بر ملتها دارند و نه ملتها با حکومتها مخالف خواهند بود.

من از شما که از طرف معمر(7) آمديد و براى ما سلام او را آورديد تشکر مى کنم و سلام من را نيز به ايشان و به ملت ليبى ابلاغ نماييد.

من از خداوند تعالى مى خواهم که تمام ملتها و دولتها بيدار شوند و همه ملتها و دولتهاى اسلامى به هم پيوند کنند تا ابرقدرتها نتوانند بر اينها غلبه کنند و مخازن آنها را ببرند.

مسلمين قريب يک ميليارد جمعيت دارند و معالاسف به واسطه تفرقه اى که بين آنها واقع است و به واسطه عدم رشدى که در حکومتهاست نتوانستند آن قدرتى را که اسلام براى آنها پيشبينى مى کند به دست بياورند.

من از خداوند تعالى خواستارم که مستضعفين در هر جاى ارض که هستند بر مستکبرين غلبه کنند، و مستکبرين به جاى خود بنشينند، و دولتها و ملتها با هم برادر باشند.والسلام عليکم در اين هنگام نخست وزير ليبى به نمايندگى از هيات ليبيايى سخنانى ايراد کرد،(8) امام چنين پاسخ دادند: چيزى که ، قضيه اى که براى ما و علماى ايران و ساير اقشار به طور معما درآمده است اين فاجعه آقاى صدر(9) است.

من و علماى ايران براى اين فاجعه بسيار متاثر هستيم، و اين براى ما يک معمايى است که اين معما حل نمى شود الا به دست دولت ليبى .

ما اين معما را مى خواهيم که برادر ما معمر و دولت حل کنند و ناراحتيهاى ما را به اتمام برسانند.

من کرارا به وسايطى اين معنا را تذکر دادم لکن الان نيز اکيدا تذکر مى دهم که اين معنا در شعب(10) ما و در بين علماى ما انعکاس سوئى دارد، و من ميل ندارم که بين ملت ما و دولت شما يک سوء تفاهمى باشد.

من از شما مى خواهم که اين معما را حل کنيد و موجب راحتى ما را فراهم کنيد.

پس از بيانات امام، نماينده هيات توضيحاتى داد و امام پاسخ دادند: بگوييد(11) مقصود من اين نبود که به شما يا به دولت شما تهمت بزنم.

مقصود من اين بود که شما قدرت داريد که در اين ممالکى که نزديک شماست و ايشان رفته اند در آنجا - به قول شما(12) - در آنجا فعاليت بکنيد و اين معما را براى ما حل کنيد.

ما هيچگاه به برادران خودمان تهمت نمى زنيم و خلاف اسلام نمى کنيم لکن از شما مى خواهيم حلاين قضيه را، به دليل اينکه شما قدرت اين را داريد که اين مسئله را حل کنيد و از دولتهايى که ايشان رفته اند آنجا يک طور تحقيقاتى بکنيد و ما مطلع بشويم.

امام خمينى پس از شنيدن سخنان نماينده هيات ليبياى (13)، فرمودند: بله ، من هم اين معنى را مى دانم لکن مهم اين است که يک سوء تفاهمى بين ملتها و دولتهاى اسلامى نباشد، و وحدت اسلامى هميشه محفوظ باشد و همه مسلمين با هم برادر باشند.

و اينکه در اين معنا(14) طرح کردم،(15) براى اين بود که همين سوءتفاهم به واسطه فعاليتى که شما براى تحقيق اين مطلب بکنيد، رفع بشود و بين دولتين و ملتين تفاهم صحيح حاصل بشود، و اين تهمتها را - اجانب که مى خواهند بين دولتها و بين ملتها تفرقه بيندازند - آنها را خنثى کنيد، تبليغات آنها را.

من هميشه سعى ام بر اين بوده است که مسلمين يد واحد باشند بر اعدا، چنانچه اسلام فرموده است، و جماعت واحده باشند، چنانچه اسلام مى خواهد.

لکن خواست مهم ما اين بود که رفع بشود اين سوءتفاهم، و برادرى ايران و ليبى محفوظ باشد، و دست اجانب که

1- نخست وزير وقت ليبى .

مى خواهند تفرقه بيندازند بين دو برادر - دو دولت، دو ملت - کوتاه بشود.

2- اشاره به آيه 5 و 6 سوره قصص.

3- انقلاب يا شورش مردمى .

4- جمع دبابه : تانکهاى جنگى.

5- اصل: مسلسلات.

6- نشات مى گرفتند.

7- معمر قذافى، رهبر ليبى .

8- متن سخنان او در روزنامه هاى ايران در تاريخ 5/2/58 به چاپ رسيده است.

9- آقاى موسىصدر (رهبر شيعيان لبنان) در سفر به ليبى به طرز مرموزى ناپديد شد.

10- ملت، خلق.

11- خطاب به مترجم.

12- دولت ليبى مدعى بود که آقاى موسى صدر به ايتاليا رفته است.

13- جلود از سوءاستفاده دشمنان اسلام و استعمار از قضيه اختلاف ايران و ليبى ، و اتهامى که متوجه ليبى شده است، سخن گفت.

ر .

ک: کيهان 5/2/58.

14- قضيه آقاى موسى صدر.