صحیفه امام

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

جلد 7 -صفحه : 175/ 73
نمايش فراداده

پيام راديو تلويزيونى

زمان:

11 ارديبهشت 1358 / 4 جمادى الثانى 1399

مکان:

قم

موضوع:

شان کار و کارگر و سازندگى کشور

مناسبت:

روز جهانى کارگر

بسم اللّه الرحمن الرحيم

مخاطب:

کارگران و ديگر اقشار ملت هر روز، روز کارگر است اختصاص يک روز به کارگران شايد به لحاظ تشريفات و تعظيم باشد والا هر روز روز کارگرى است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکيل شده است.

اينکه ما يک روز اختصاص بدهيم به کارگر، مثل اين است که يک روز را اختصاص بدهيم به نور، يک روز را اختصاص بدهيم به خورشيد.

هر روز نور هست و روز نور است، هر روز روز خورشيد است، لکن شايد اين براى يک تشريفات و تعظيمى باشد، از اين جهت مضايقه نيست، لکن اگر واقعبينى باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبيعت و عالم طبيعت و عوالم مابعدالطبيعه ، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبيعت باشد و چه موجودات طبيعى باشد و چه موجودات بعد از طبيعت، همه از کارگر پيدا شده است، و کار نظير وجود است که در همه شئون عالم دخالت دارد.

عظمت و منزلت کار و کارگر عالم موجود شده است از فعاليت خدا، اجزاى عالم موجود شده است از فعاليتهايى که بعض موجودات دارند.

هيچ موجودى را شما نمى توانيد سراغ کنيد الا اينکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است.

کارگرها هم کارند، از کار پيدا شده اند.

ذرات موجودات در عالم - در عالم طبيعت - فعال هستند براى ايجاد همه موجوداتى که در اين عالم است، حتى جمادات، حتى اشجار، همه زنده اند، همه کارگرند کار احاطه دارد بر همه عوالم.

از اول با کار عالم موجود شده است و کارگر مبدا همه موجودات است.

حق تعالى مبدا کارگرى است و کارگر است، فعال است.

موجودات عالم غيب که با فعاليت غيبى تحقق پيدا کرده اند، کارگرند.

موجودات عالم طبيعت -هرجا که شما ملاحظه کنيد، هر قشرى از اقشار را که ملاحظه کنيد، چه موجوداتى که به نظر ما در پستترين مراتب وجودند مثل معادن و زمينها و جمادات و چه آنهايى که بعد از اين مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهايى که بعد از اينها موجودند مثل حيوانات و چه آن که مافوق اينهاست مثل انسان - همه جلوه کارند و همه کارگر.

کارگرها اينها را درست کرده اند.

کارگرى بر همه موجودات احاطه دارد.

عالم مابعدالطبيعه - در جنت و نار - هم از کار و کارگرى پيدا شده است.

بهشت و دوزخ از کار انسان پيدا شده است.

در کار انسان است که يا عمل صالح است يا کار خوب است که مبدا تحقق بهشت است يا اعمال غيرصالح و فاسد است که مبدا دوزخ است.

نبايد ما اختصاص بدهيم يک روزى را به کارگر به اعتبار اينکه اين روز حظ کارگر، همين روز است.

بله ، مانع ندارد که يک روزى را ما انتخاب کنيم براى کارگر که بفهمانيم به عالم که کار و کارگرى است که همه چيز از اوست.

خداى تعالى مبدا کار است کار مثل جلوه حق تعالى مى ماند که در تمام موجودات سرايت کرده است.

همه موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شده اند.

همه ذرات وجود کارگرند حتى ذرات اتمى که در اين عالم طبيعت هست، اينها کارگر هستند با هوشيارى.

همه ذرات عالم فعالند و هوشيارند لکن ما گمان مى کنيم که هوشيار نيستند: و ان من شىء الا يسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبيحهم(1)، همه مسبح حقند، همه کارگران حق هستند، همه مطيع حق تعالى هستند، و کار در همه جا هست و عالم سرتاسر روز کارگر است نه يک روز روز کارگرى است، سرتاسر عالم روز کارگر است، سرتاسر عالم کارگر است و سرتاسر عالم کار است، يعنى ذرات وجودى که انسان را و ديگر حيوانات را - به ارادةاللّه تعالى- موجود مى کنند کارگرند و انسان کار است، اثر کار آنهاست.

تمام اين موجوداتى که در عالم ملاحظه مى کنيد اثر کار فعالانه جنود الهى است، جنداللّه، همه کارگر هستند.

خداى تبارک و تعالى مبدا کار است.

بزرگداشت روز کارگر ما اين روز را بزرگ مى شماريم از براى اينکه قرار داده اند اين روز را براى کارگر.

کارگر در اسلام، وقتى که در محيط محدودترى ملاحظه کنيم يعنى در اين موجود پايين، در اين زمين، در اين ستاره کوچک که در مقابل عالم قدر محسوسى ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد، يعنى عالم ماده پهناور است به قدرى که تاکنون آنچه بشر فهميده است و کم فهميده است، آنطور که گفته مى شود بعضى ستاره ها هست که نور او به ما با شش بيليون يعنى شش ميليارد سال نورى به ما مى رسد، و اين آن چيزى است که تاکنون گفته مى شود کشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خداى تبارک و تعالى مى داند.

اين زمين در مقابل يک همچو سطح بزرگ، يک چيز ناچيزى است بلکه خورشيد ما و تمام عائله خورشيد ما در مقابل عالم ذره غيرمحسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ماوراءالطبيعه ذره غيرمحسوسى است.

تمام عالم ماده مثل يک نقطه مى ماند در مقابل عالم ماوراى طبيعت، و تمام عالم ماوراى طبيعت، چه ماقبلالطبيعه و چه مابعدالطبيعه در مقابل ارادةاللّه قدر محسوسى ندارد.

کارگران و دهقانان، مديران جامعه انسانيت الان که ما بحث داريم راجع به اين ستاره کوچک و راجع به اين ستاره اى که اصلا قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داريم و راجع به کارگر - به آنطورى که ديگران فهميده اند - صحبت داريم، لابد بايد افق بحث را کوتاه کرد و نزديک به فهم کرد.

اين کارگرهاى ما اشخاصى هستند که مدير جامعه انسانيت هستند.

اداره امور مملکتها، اداره امور کشورها به دست اينهاست، به دست کشاورزان، به دست کارگران کارخانه ها و دهقانان و کشاورزان.

اينها هستند که اداره مى کنند مملکتها را، اداره مى کنند کشورها را، و از اين جهت مدير اين عالم، عالم طبيعت، يعنى در اين نجمه کوچک، در اين زمين که يک ستاره کوچک است، اداره امور اين زمين به دست کارگران است و دست اينهاست که اداره مى کند و زنده مى کند اين عالم را، زنده مى کند کشور را.

بنابراين اينها عهده دار امر بزرگى هستند، احترام زياد دارند لکن مسئوليت زياد.

هرکس بيشتر در عالم احترام دارد، پيش خداى تبارک و تعالى احترام دارد و بيشتر منشا اثر است، مسئوليت او بيشتر است.

کارگران ما، چه طبقه دهقان و چه طبقه کارگران ساير کارخانه ها و ساير جاها، تمام اعمالى که ، تمام چيزهايى که در کشور هست، برکاتى که در کشور هست مرهون وجود آنهاست ولهذا آنها بر همه مقدمند.

لکن چيزهايى که به عهده آنهاست، مسئوليتهايى که به عهده آنهاست از همه مسئوليتها بالاتر است.

کارگران عامل رشد و انحطاط کشورها اگر کشورى رو به رشد برود، با دست شما کارگران عزيز رو به رشد مى رود و اگر کشورى رو به انحطاط برود، باز هم با شماست که رو به انحطاط مى رود، با کار نکردن يا کم کار کردن يا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط مى رود.

کشور امروز از شماست، از کارگران است، کشور مال شماست.

کشور، ديگر اجانب در آن دخالت ندارند، ديگر اختناقها نيست، ديگر فشارها نيست، ديگر چپاوليها نيست.

امروز کشور مال شماست و شما مسئوليت او را مستقيم داريد.

اگر در اين مسئوليت کوشش نکنيد، اگر در اين امرى که به عهده شماست کوشش نکنيد و آن دينى که بر کشور خودتان، بر اسلام داريد ادا نکنيد شما مسئول هستيد.

و چنانچه کوشش کنيد و چرخهاى مملکت را به راه بيندازيد، شما پيش خداى تبارک و تعالى بسيار ارجمند هستيد.

اسلام براى شما ارج زياد قائل است، اسلام شما را خزان زمين مى داند، شما خزانه دار زمين هستيد که زمين را شما بايد آباد کنيد و از شماست که آباد کنيد و براى خود شماست که آباد کنيد.

بايد اين مسئوليت را آنطور که مى دانيد، آنطور که مى خواهيد، اين مسئوليت را به عهده بگيريد و گوش به حرف کسانى که مى خواهند نگذارند که اين چرخها به راه بيفتد ندهيد.

آنها به شما علاقه ندارند، اسلام عزيز است که براى شما ارج قائل است و براى شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد.

بگذاريد اسلام تحقق پيدا بکند، بگذاريد ريشه هاى گنديده استبداد و استعمار فرو بريزد، کنده بشود، بگذاريد اشخاصى که مى خواهند براى ديگران کار بکنند فلج بشوند.

نقش کارگران و کشاورزان در سازندگى کشور شما برادران ما هستيد، شما عزيزان ما هستيد، شما بايد اين مملکت را اداره بکنيد، شما هستيد که مى توانيد اين بار را به منزل برسانيد، شما هستيد که در کارخانه ها مى توانيد چرخ کارخانه ها را به جنبش درآوريد و به راه بيندازيد و مملکت را نجات بدهيد.

شما دهقانان هستيد که مى توانيد چرخ کشاورزى را به راه بيندازيد و فعاليت شماست که کشاورزى را به طور صحيح مى تواند عملى کند.

شما مى دانيد که کشاورزى ما را به زمين زده اند، از بين بردند، حالا بر شماست که بعد از اينکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است، به کشاورزى خودتان ادامه بدهيد و مهلت بدهيد که دولت به شما کمک بکند و مى کند کمک، آنقدرى که مى تواند کمک مى کند.

شما برادران کارگر ما هستيد، در کارخانه ها بگذاريد چرخ کارخانه ها به راه بيفتد تا اينکه اين مملکت آباد بشود براى همه ، براى شما.

شما بگذاريد، مهلت بدهيد که اين کارخانه ها به راه بيفتد و چرخ مملکت به جنبش بيفتد و شما همه با ما برادر هستيد و ما همه در خدمت شما هستيم.

شماييد که مى توانيد مملکت را اداره کنيد و مى توانيد اين آشفتگيها را از بين ببريد.

شما مى دانيد که اينها رفتند و آشفته کردند اين مملکت را.

شما مى دانيد که اينها چپاول کردند و رفتند و خزاين ما را تهى کردند و رفتند.

حالا بايد همه ما با هم، يک قشر تنها نه - تمام - همه با هم کوشش کنيم و اين چرخهاى مملکت را راه بيندازيم تا اينکه مملکت ما سر و صورتى پيدا بکند.

اسلام براى شما حقوق قائل هست، حق همه را خواهد داد.

براى همه زنها و مردهاى کارگر، براى همه زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزيز مى شمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد.

شما بگذاريد که اسلام تحقق پيدا بکند، جمهورى اسلام با احکام نورانى اسلام تحقق پيدا بکند.

نگذاريد اين اشخاصى که مى خواهند نگذارند اين چرخها به راه بيفتد، مى خواهند نگذارند کشاورزى ما تحقق پيدا بکند و کارخانه هاى ما به راه بيفتد، شما نگذاريد اينها يک همچو فعاليتها را بکنند و شما را اغفال کنند.

آنها شما را مى خواهند اغفال کنند که منافع اين مملکت را ببرند، که خزاين اين مملکت را ببرند، که آنهايى که مى خواهند اين خزاين را ببرند، دست آنها باز باشد.

شما بايد مانع بشويد از اين معنا، همه بايد مانع بشويم از اين معنا.

من از خداوند تبارک و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى اين ملت را خواستارم.

همه با هم، دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پيش!

1- سوره اسراء، آيه 44: و هيچ موجودى نيست جز آنکه او را به پاکى مى ستايد، ولى شما والسلام عليکم و رحمةاللّه و برکاته