فرهنگي:
شخصيت بارز حضرت حمزه سيدالشهدا، مجاهدت و فداكاري و حضور حماسي او در صحنههاي جنگ، حمايت و دفاع وي از مقام شامخ نبوت در سالهاي اول بعثت و پس از هجرت و شهادت مظلومانه و شجاعانهاش ايجاب ميكرد كه ياد او و ذكر فضايل و معرفي شخصيت او، به صورت بزرگترين و زيباترين الگو و سرمشق در منابع اسلامي منعكس و در رأس بيان فضايل ساير شخصيتهاي اسلامي; از اقوام و عشيره و صحابه رسول خدا قرار گيرد. ليكن مراجعه به منابع حديثي و مجموعههاي اوّليه اهل سنت نشانگر اين است كه متأسفانه همان سعي و تلاش كه از سوي خلفاي اموي در كم رنگ كردن شخصيت اميرمؤمنان(عليه السلام) و تحقير ابوطالب و عقيل بكار گرفته شده به علل و انگيزههاي خاصي، درباره حضرت حمزه عميقتر و در حذف شخصيت او قويتر گرديده است.
بهطوريكه در بخش آخر اين بحث ملاحظه خواهيد كرد، پس از گذشت چهل سال از جنگ اُحُد و در دوران خلافت معاويه و طبق دستور وي، تصميم گرفته شد به بهانه حفر قنات در احد قبر حضرت حمزه را نبش و پيكر او را به نقطه ديگر منتقل نمايند و ياد و اثر او را بهتدريج به فراموشي بسپارند ولي چون اين تصميم با شكست مواجه گرديد، راه ديگري را برگزيدند; يعني مصمّم به حذف فرهنگي آن بزرگوار از طريقِ به فراموشي سپردن فضايل او شدند و بدينوسيله هدف خويش را تأمين نمودند و بدينگونه، شخصيت آن بزرگوار در هالهاي از ابهام و در پشت ابرهاي تاريخ و حديث قرار گرفت.
اين حركت را در منابع دست اول و در مجموعههاي حديثي كه محصول همان سياستها است و در عين حال صحيحترين منابع تلقّي ميشود، ميتوان به وضوح مشاهده كرد و با مراجعه به صحاح و مسانيد به اين حقيقت تلخ پي برد:
براي نمونه دو كتاب مهم حديثي «صحيح بخاري» و «صحيح مسلم» را، كه در رأس همه منابع حديثي قرار گرفتهاند، مطرح ميكنيم:
بخشي از اين دو كتاب را «كتاب الفضائل» و نقل مناقب اقوام و عشيره و اصحاب و ياران رسول خدا(صلي الله عليه وآله) به خود اختصاص داده و براي ذكر فضايل تكتك آنان باب مستقلي عنوان گرديده است:
در باب فضايل اقوام پيامبر(صلي الله عليه وآله)فضايل «عباسبن عبدالمطلب»، «جعفربن ابيطالب»، «عبداللهبن جعفر» و فضايل «زبير» پسر عمه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و «ابوالعاص» داماد آن حضرت كه در جنگ بدر به اسارت مسلمانان درآمد و پس از آزادي اسلام را (شايد هم براي دستيابي به همسرش زينب) پذيرفت، آمده است و باز در اين بخش فضايل «سعدبن ابي وقّاص» بهعنوان اينكه او از قبيله «آمنه» مادر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و از اخوال و داييهاي «قبيلهاي» پيامبر محسوب است، ذكر گرديده ولي از حضرت «حمزه» محبوبترين عموي رسولالله اسمي بهميان نيامده است! و در بخش فضايل اصحاب براي بيان فضايل «عبداللهبن سلام»، «عبداللهبن عمر»، «ابوهريره»، «ابوموسي اشعري» و بالأخره براي بيان فضايل «ابوسفيان» و «معاويه» باب مستقلي عنوان گرديده ولي از بزرگترين صحابه پيامبر، مهاجر اليالله و مجاهد في سبيلالله «حمزه سيد الشهدا» ياد نشده است، گويي پيامبر اسلام نه عمويي به نام «حمزه» داشته و نه صحابهاي به نام «ابو عماره»!
و ساير صحاح و سنن نيز از اين رويه پيروي كرده و در اين مسير حركت نمودهاند و هلمّ جرّا...!
و بدينگونه با يكي ديگر از مظلومان تاريخ و حديث آشنا ميشويم كه نه تنها شخصيت او در حدّ شخصيت دشمنان درجه يك اسلام، سردمداران كفر والحاد و سلسلهجنبانان بدر و اُحد معرفي نگرديده، بلكه براي موهون و مشوّه ساختن او، مطالب ناروا و نابجايي، كه دون شأن و مقام آن بزرگوار است، به ساحت مقدّسش نسبت داده شده كه متأسفانه گهگاهي به تأليفات خوديها نيز راه يافته است.
اين نوع بينش و حقكشي براي ما، هم تكليفآور است و هم مشكلزا!
تكليفآور از آن جهت كه اين عملكرد ما را موظف ميسازد براي دفاع از مظلومي بپا خيزيم و در كنار زدن پردههاي تعصب و زدودن غبارهاي ضخيم، كه قرن ها بر آن گذشته است، تلاش كنيم و آن چهره تابناك و مظلوم را از پشت ابرهاي تيره و تار به جامعه اسلاميمان بنمايانيم.
و اما مشكلزا است; زيرا كه اين حركت موجب شده است كه حقايق فراواني در معرفي شخصيت آن حضرت از دسترس خارج و در لابلاي حوادث تاريخي دفن شود و طبعاً در بدست آوردن بقاياي ناچيز هم با مشكل مواجه گرديم و در نيل به مطلبي بهجاي مراجعه بهمظان و جايگاه خود، به منابع ديگر و فصول مختلف مراجعه كنيم.
ولي در عين حال ميتوان با مراجعه به متون تفسيري و حديثي و تاريخي، به مطالب ارزشمند و بجاي مانده درباره آن حضرت دست يافت كه خوانندگان ارجمند را با بخشي از فضايل آن بزرگوار آشنا و راه را براي كساني كه فرصت پيگيري و تحقيق بيشتري در اين زمينه دارند هموار ميسازد.
با اين مقدمه لازم است در اين مختصر چهار موضوع به ترتيب زير بحث و بررسي شود:
1ـ حضرت حمزه از ديدگاه قرآن 2ـ حضرت حمزه در كلام رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و ائمه هدي(عليهم السلام) 3ـ حضرت حمزه در جنگها 4ـ حرم حضرت حمزه در بستر تاريخ