نظر به قداستي كه آب زمزم داشته، همواره نوع استعمال و استفاده از آن مورد گفتگو بوده است و براي آن محدوديتي قائل شده اند. به نوشته ازرقي، در عهد عباس بن عبدالمطلب در كنار چاه زمزم دو حوض آماده كرده بودند كه از يكي مي نوشيدند و از ديگري وضو مي گرفتند. اين حوض ها را با دلو پر مي كردند تا زائران استفاده نمايند.
وى از قول عطا آورده كه: «در عهد نخستين، دو حوض در كنار زمزم بود: يكي به طرف ركن (حجرالأسود) كه از آن آب مي نوشيدند و ديگري پشت آن به طرف صفا كه از آن وضو مي ساختند و شخصي كه لب چاه مي ايستاد و با دلو آب مي كشيد، يك دلو در حوض نوشيدني مي ريخت و دلو ديگر در حوض وضو و شستشو.»
او همچنين مي نويسد: عباس بن عبدالمطلب در مسجدالحرام اطراف زمزم گشت مي زده و اين سخن را تكرار مي كرده:
«لا أُحِلُّهُ لِمُغْتَسِلْ وَهِيَ لِمُتَوَضِّئ وَشارِب حلّ وبلّ».
«غسل كردن در آن را جايز نمي دانم امّا براي وضوگرفتن ونوشيدن حلال حلال است!»
سفيان كه راوي حديث است مي گويد: مقصود عباس از غسل كردن داخل حوض رفتن و شست و شو كردن بوده و اين بدان جهت است كه مردي از بني مخزوم را ديد جامه از تن برآورده و برهنه ايستاده و از آن حوض غسل مي كند. در اين حال عباس به شدّت عصباني شد و گفت: حلال نمي دانم براي كسي كه بخواهد با آن غسل كند ـ يعني در مسجد ـ امّا براي كسي كه بنوشد و يا وضو بگيرد حلال حلال است.17 از فقه ابن عباس نيز نقل شده كه تطهير و غسل در درون مسجد را جايز نمي دانسته امّا وضو و شست و شو را اجازه مي داده و همان سخن پدرش عباس را تكرار مي كرده است.18
با توجّه به اين ملاحظات است كه برخي از مورّخان و محدّثان و فقيهان عامّه، مسأله طهارت نمودن به آب زمزم را از منظر فقهي مورد گفتگو قرار داده و نظرياتي ابراز داشته اند كه اساس فقهي جز نوعي «استحسان» ندارد.
به نقل فاسي در شفاء الغرام، برخي دعواي اجماع كرده اند كه تطهير با آن مانعي ندارد امّا ازاله نجاست واستنجاء ـ با وجود آب ديگر ـ را مورد اشكال دانسته و به خودداري از آن تأكيد ورزيده اند. و برخي آن را حرام دانسته اند.
برخي ديگر به استحباب وضو با زمزم فتوي داده اند و به عمل پيامبر(صلي الله عليه وآله) استناد كرده اند.19 و برخي ديگر آن را مكروه شمرده اند، بعضي استحباب غسل اموات با آن را برگزيده و برخي كراهت را.20 كه بسياري از اين اقوال مستند فقهي ندارد و در فقه شيعه نيز اساساً از اين موارد سخني به ميان نيامده است. تنها مواردي كه از آن سخن گفته شده، نوشيدن و بر بدن پاشيدن و تبرّك و استشفا است كه اخبار آن را قبلا از نظر گذرانديم.