در اين مورد نيز پنج وجه گفته اند
الف ـ به علت ازدحام، مردم يكديگر را با دست فشار مي دهند. اين وجه با اندك تفاوت هايي از امام محمد باقر42 امام صادق43 و امام كاظم ـ عليهم السلام ـ 44 نقل شده است. برخي چون ياقوت حموي و ماوردي نيز اين نظر را نقل كرده اند.45
ب ـ به علت ازدحام و تراكم جمعيت زن و مرد، مكّه را بكه ناميده اند. اين وجه نيز از امام باقر46 و امام صادق ـ عليهماالسلام ـ 47 نقل شده است. ازرقي نيز اين نظر را از ابن عباس48 نقل كرده است.
ج ـ از آن جهت مكه را بكّه ناميدند كه مردم در مكه و گرد كعبه گريه مي كنند.049
د ـ گردن جباران و گردنكشان را مي شكند و نخوت آنها را نابود مي كند (لأنّها تبك اعناق الجبابرة).50
كليني در كافي روايتي قريب به اين مضمون را نقل مي كند: «كانت تسمّي بكة لأنّها تبك اعناق الباغين اذا بغوا فيها»51 ; مكه را از آن جهت بكه ناميده اند كه گردن سركشان را مي شكند.
هـ ـ مكه از آن جهت كه ـ به خاطر ازدحام بسيار ـ پاهاي مردم، به يكديگر برخورد مي كند، بكه نام گرفته است.52
به نظر مي رسد به جز دو وجه رديف هاي «ج» و «د»، كليّه وجوه به يك وجه برمي گردد و آن ازدحام است.