بهره گیری از ابعاد سیاسی حج

محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 6/ 2
نمايش فراداده

اشـاره

حج در اسلام، ذخيره اي ارزشمند، بلند پايه و جاويد و چشمه اي هميشه جوشان با جويبارهاي گوارا، زلال و يك مكتب سازنده و بالنده است و همواره تشنگان را به سوي خود مي طلبد تا به آنها حيات و نشاط ببخشد.
حج، تنها يك عبادت محض و خودسازي بدون توجه به اجتماع نيست; بلكه حج:
در عين آنكه خودسازي است، وسيله جامعه سازي است.
و درعين آنكه موجب ارتقاء فضائل اخلاقي است، وسيله اي براي سامان بخشيدن سياست اسلامي است.
و در عين آنكه گناه زدائي است، وسيله اي براي امام شناسي، و حركت در مسير جهت گيري امام بر حق است.
با كمال تأسف، بيشتر حاجيان، از حج تنها به پوسته اي از آن قناعت كرده و مغز آن را به دور افكنده اند، و يا اينكه حج را وسيله تفريح و سير و سياحت و يا تظاهر و تهيه وسائل مادي و شخصي خود قرار داده اند، و هرگز به روح آن توجه نمي كنند. روشن است كه چنين حجي، حج ابراهيمي و حج محمدي - ص - نخواهد بود.
حج در اسلام در عين اينكه پاكترين وعميقترين عبادت براي تطهير و شستشوي روح و روان از هر گونه آلودگي است، مؤثرترين وسيله براي تبيين و پيشبرد اهداف سياسي است، و اصولا نمي توان حج را از دو خصيصه «عبادت» و «سياست» جدا كرد، كه اين دو تار و پود حج را تشكيل مي دهند، چرا كه روح عبادت، توجه به خدا است، و روح سياست توجه به خلق خدا، و اين دو در مراسم حج آنچنان بهم آميخته اند كه جدا كردن هر يك، مساوي با نابودي اصل حج است، به عبارت روشنتر امور سياسي در سطح عالي و كامل، آنچنان در يكايك دستورهاي حج، جريان دارد، كه خون در پيكر انسان جاري و ساري است، و آنانكه منهاي توجه به جنبه هاي سياسي حج، به انجام مراسم حج مي پردازند، و تنها به پوسته اي از ظواهر عبادي حج قناعت مي كنند، قطعاً بدانند كه حج را از محتوايش خارج كرده، و هيچگونه بهره صحيح از آن نخواهند برد، براي دريافت اين مطلب به روايت زير توجه كنيد:
عصر امام باقر - ع - بود، طاغوتيان بني اميه بر سراسر نقاط اسلامي حكومت مي كردند، اكثر مردم دنباله رو آنها بودند، و از اسلام جز پوستي ديده نمي شد، حج آنها نيز همان حج طاغوتي بود، در ظاهر طواف كعبه مي كردند و فرياد لبيك لبيك، سر مي دادند، ولي امام حق را نمي شناختند، و يا اگر شناخته بودند، بجاي پيروي از او، به دنبال طاغوت عصر، حركت مي نمودند.
امام باقر ـ ع ـ همراه يكي از روشن دلان به نام ابو بصير، در مراسم حج شركت نمود، ابو بصير، ناله و فرياد و صداي گريه بسيار شنيده گفت: «ما اَكْثَرَ الْحَجيجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِيجُ»: «چقدر حاجي زياد است، و گريه مردم، عظيم و گسترده مي باشد».
امام باقر ـ ع ـ (كه به روح حج توجه داشت و هرگز فريب ظاهر را نمي خورد، و حج بوجهلي را با حج ابراهيمي، كاملا تشخيص مي داد)، به ابو بصير فرمود: «بَلْ ما اَكْثَرَ الضَّجِيجُ وَ اَقَلَّ الْحَجيِجُ»: «بلكه گريه كننده بسيار است، اما حاجي اندك...»1
جمعي از كوته بينان، بخاطر عدم درك محتواي عميق اجتماعي سياسي حج، با تبليغات دامنه دار خود باورانده اند كه نبايد حج را با مسائل سياسي در آميخت.
حضرت امام خميني - قدس سره - اين گونه منطق سست را به شدت محكوم كرده، و در فرازي از گفتارش مي گويد:
«يكي از فلسفه هاي بزرگ حج، قضيه بعد سياسي او است، كه دست هاي جنايتكار، از همه اطراف، براي كوبيدن اين بعد در كار هستند، و تبليغات دامنه دار آنها مع الاسف در مسلمين هم تأثير كرده كه مسلمين سفر حج را بسيارشان يك عبادت خشك خالي بدون توجه به مصالح مسلمين مي دانند، حج از آن روزي كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسي اش كمتر از بعد عبادي اش نيست، بعد سياسي علاوه بر سياستش، خودش عبادت است»2
در فراز ديگر مي گويد

در لبيّك لبيّك، «نه» بر همه بت ها گوييد و فرياد «لا» بر همه طاغوت ها و طاغوتچه ها كشيد، و در طواف حرم خدا كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهي كنيد و جان را از خوف غير حق پاك سازيد، و به موازات عشق به حق از بت هاي بزرگ و كوچك، و طاغوت ها و وابستگانشان، برائت جوييد كه خداي تعالي و دوستان او، از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بريء هستند... و با حال شعور و عرفان به مشعر الحرام و عرفات رويد، و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعده هاي حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد، و با سكوت و سكون، تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهاني باشيد.3