جلوه های حکومت علوی از منظر نهج البلاغه

عبدالله نصرتی

نسخه متنی -صفحه : 12/ 2
نمايش فراداده

فرهنگ همدان ـ شماره24ـ 23 ،پاييز و زمستان 1379

جلوه‌هاي حكومت علوي از منظر نهج البلاغه

دكتر عبدا... نصرتي

عضو هيأت علمي دانشگاه بوعلي سينا

ألا وَ إنَّ لِكلِ مَأمومٍ إِماماً، يقتَدي بِهِ وَ يستَضئي بِنورِ عِلمِهِ.

آگاه باش كه هر پيروي را پيشوايي است كه پي وير ا پويد و از نور دانش او روشني جويد[1].

در زندگي اجتماعي بشر بيشترين اهتمام صرف امور حكومتي شده‌است زيرا هر جامعه نياز به يك مجموعه حكومتي دارد كه سعادت و شقاوت آن جامعه در گرو عملكرد اين مجموعه است. انديشه‌مندان با ديدگاه‌هاي مختلف لزوم حكومت را براي جامعه يادآوري كرده‌اند، اگرچه آن حكومت، حكومت عادلانه‌اي نباشد. و «اِنَّه لا بد لِلنَّاس من أَميرٍ بَّرٍ أوفاجِرٍ يعمَل في إِمرته اِلمؤمن وَ يستَمِتع فيها الكافِر»[2] . و طبيعي است كه اسلام، دين معتدل و آخرين و كامل‌ترين اديان الهي، به پديده حكومت، عنايت و حساسيت بيشتري نشان بدهد.

پرداختن به امر حكومت در مرحله عملي و اجرايي نيز در جهان اسلام عيني و ملموس است. تا آنجا كه نبي اكرم(ص) به محض آماده شدن حداقل امكانات حكومتي و ايجاد بستر لازم، جامعه م دني را در «مدينة النّبي» پايه ريزي مي‌فرمايدو دقيقه‌اي از استقرار جامعه مطلوب ديني غافل نمي‌ماند.

تعيين خليفه در سريع‌‌ترين زمان بعد از رحلت پيامبر و نثبيت آن در ميان مهاجر و انصار، حسّاسيّت مسأله را نشان مي‌دهد و سكوت معني‌دار مولاي متقيان (ع) بعد از جريان «سقيفه» و بيانات حسّاس ايشان در پاسخ به پيشنهادهاي «عبّاس» و « ابوسفيان» تا حدي به همين حسّاسّيت برمي‌گردد، آنجا كه فرمايد: «اي مردم! موج‌هاي فتنه را با كشتي‌هاي رستگاري بشكافيد و تاج فخرفروشي را به خاك درافكنيد[3].

سكوت طولاني علي(ع) در ربع قرن پس از رحلت پيامبر عظيم‌الشأن و همراهي و مساعدت ايشان با خلفاي راشدين، نيز نوعي ايثار و فداكاري در جهت تثبيت و استمرار جامعه مدني و ناظر به اهميّت مسأله حكومت در جهان اسلام است، اگر چه مسؤوليت مستقيم جامعه به عهده پيشواي پرهيزكاران نيست تا بتواند در مسير تثبيت حقوق متقابل مردم و زمامداران جامعه گام‌هاي مؤثري بردارد. امّا دغدغه پاسداري از حقوق ياد شده، هرگز از ذهن امام دور نمي‌شود.

در انتخاب مولاي پرهيزگاران بعد از قتل خليفه سوم و اجماع امت اسلامي در امر حكومت و سپردن آن به دست مبارك ايشان، فرصت مناسبي پيش آمد تا حضرت هم درمرحله عمل و هم در مرحله نظر اقدام فرمايند و به تعبيري در ترسيم نظري و عملي چهارچوب حكومت اسلامي گام‌هاي بلند و بنيادي بردارند و زمينه كلي يك حكومت مبتني بر قوانين الهي مشخص شود.

در زواياي نهج البلاغه حدود مرزهاي يك حكومت الهي و آرماني مطرح شده‌است. اما به يقين جامع‌ترين نشانه‌هاي حكومتي در رابطه متقابل مردم و زمامداران، در نامه معروف امام به «مالك اشتر»، به عنوان فرماندار مصر نمود يافته‌است كه به نوبه خود يك مرام‌نامه حكومتي است و كمتر دقيقه‌اي از دقايق حكمراني ـ به ويژه در جهت رابطه متقابل مردم و رهبران جامعه ـ مانده است كه در اين نامه ذكر نشده باشد، در اين نوشته سعي بر اين است كه به بخشي از مرام‌نامه حكومت علوي و مسائل حكومتي از ديدگاه نهج البلاغه اشاره شود: