نقد و بررسی صحیحین

محمدصادق نجمی

نسخه متنی -صفحه : 5/ 2
نمايش فراداده

علوم حديث ـ شماره 19، بهار1380

نقد و بررسى صحيحين

محمدصادق نجمى

چهارمين نشست حديث پژوهى با عنوان «نقد و بررسى صحيحين», به همّت مركز تحقيقات دارالحديث, به تاريخ 23/2/1378 در مدرسه عالى «دارالشفا»ى قم و با حضور جمع قابل توجّهى از فضلا, محقّقان و دانش پژوهان برگزار گرديد. ميهمان اين نشست , حجةالاسلام والمسلمين محمدصادق نجمى بود. در ادامه اين نشست نيز ميزگردى با عنوان «بررسى كتاب سيرى در صحيحين» برپا گرديد كه در آن, حجّةالاسلام والمسلمين نجمى(مؤلف كتاب) به پرسش هاى محقّقان شركت كننده پاسخ گفت.

متن حاضر, حاصل اين نشست است, با اندكى تلخيص و ويرايش .

بسم الله الرحمن الرحيم

وأنزلنا إليك الذكر لتُبيّن للناس ما نُزّل اليهم ولعلّهم يتفكّرون.[1]

موضوع بحث, نقد و بررسى كتاب سيرى در صحيحين است. در نقد صحيحين, مقدمتاً عرض مى كنم كه همه علما اذعان دارند كه يكى از پايه هاى عقيده و منبع پيدايش احكام و اصول اخلاقى در اسلام, سنّت و حديث است. اگر ما بخواهيم همه احكام و اعتقادات خود را از قرآن به دست بياوريم, نمى توانيم و بايد به سنّت مراجعه كنيم. از اين جا اهمّيت حديث براى ما روشن مى شود. خود قرآن مجيد هم حديث و گفتار پيامبر را مبيّن و روشن كننده قرآن معرّفى كرده است و مى فرمايد:

و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للنّاس ما نزّل اليهم ولعلّهم يتفكّرون.

در كنار قرآن, بيان رسول خدا كه از آن به «سنّت» يا «حديث» تعبير مى كنيم, براى ما لازم است. الآن مهم ترين منابع اهل سنّت كه در اختيار مسلمانان است, صحاح ششگانه است و در ميان صحاح ششگانه, صحيحين, يعنى صحيح البخارى و صحيحُ مسلم در سطحى عالى قرار دارند و از اهمّيت فوق العاده اى برخوردارند كه در ميان اين دو, صحيح البخارى از موقعيّت خاصّى برخوردار است.

از زمان امام بخارى (م256ق) تا به امروز, بزرگ ترين و مورد اعتماد ترين منبع حديثى در ميان اهل سنّت, همان صحيح البخارى بوده است. محتواى اين كتاب و كيفيّت تأليف, رجال و ناقلان احاديث آن, با توجّه به اهميّتش در ميان اهل سنّت, بايد بررسى شود. بعد مى توانيم همان محتوا را اجمالاً با محتواى حديثى كتب شيعه مقايسه كنيم. بايد صحيح البخارى را با الكافي تطبيق كنيم, ببينيم محتواى حديثى كتاب هاى اهل سنّت چيست و محتواى حديثى منابع شيعه چيست؟ ببينيم در اصول عقايد و بحث توحيد و خداشناسى (كه آنها را هم از سنّت مى گيريم) , صحيحين چه گفته اند؟ چون درست است كه عقل در قرآن, اصل توحيد را بيان مى كند؛ امّا با قدرى بررسى مى بينيم كه براى مثال, صفات خداوند متعال, برگرفته از وحى است؛ امّا وحى هم به صورت سنّت و حديث براى ما نقل شده است.

اهل سنّت, اغلب درباره مسائل مختلف اعتقادى و فقهى به صحيحين مراجعه مى كنند. تحقيق نمى كنند كه از نظر فلسفى, صفات پروردگار كدام اند. مى گويند اين كتابِ حديث مى گويد كه خداوند متعال, داراى اين صفات است و منبع شناخت پروردگار عالم, اين كتاب هاست. ما هم اگر بخواهيم درباره صفات خداوند متعال بحث كنيم, به كتاب هاى حديثى مراجعه مى كنيم و مى گوييم كه در أصول الكافى درباره توحيد, چنين آمده است.

براى شناخت ديدگاه هاى اهل سنّت در مسئله توحيد و همچنين بررسى مسئله معاد هم بايد به صحيحين مراجعه كنيم. معاد و نبوّت, جزو پايه هاى عقيده مسلمانان است و اين مباحث, از ابعاد مهم مورد اشاره در منابع حديثى شيعه هم هست. اگر بخواهيم رسول خدا را بشناسيم,آيينه اى كه مى تواند اين چهره زيبا را به ما نشان دهد, منابع حديثى ماست. ببينيم در صحاح, مسئله نبوّت به طور كلّى و خصوصاً بعثت پيغمبر بزرگوار اسلام, به چه صورتى منعكس شده است و بعد هم مسائل اخلاقى و كلامى و احكام فقهى را بررسى كنيم.

در اين فرصت, فقط درباره توحيد, توجّه عزيزان را به ديدگاه صحيحين و در واقع, صحاح ششگانه جلب مى كنيم. در صحاح, مخصوصاً صحيحين , بحثى به نام «رؤية الله» آمده است؛ يعنى احاديث صحاح, بر اين مطلب پافشارى دارند كه خداوند متعال در روز قيامتْ ديده خواهد شد. اين ديدن, همان ديد معنوى كه ما هم بدان عقيده داريم, نيست و همان طور كه در بعضى از اين احاديث آنها آمده, انسان در عالم آخرت, «بعينَى رأسه» خدا را خواهد ديد. با اين دوچشمِ سر, خداوند را مانند خورشيد و ماه در آسمان مشاهده مى كنيم. در اين باره, كتاب هايى هم نوشته شده است.

علماى بزرگ اهل سنّت, براساس احاديث موجود در منابعشان, به رؤيت خدا قائل شده اند و كسانى را كه در اين مسئله تشكيك كرده اند, به عنوان كافر و خدانشناس, متّهم كرده اند. آن دسته از احاديث اهل سنّت كه مسئله رؤيت در آنها وجود دارد, سبب شده است اين بحث پيش بيايد كه: آيا در آخرت, خدا را خواهيم ديد؟ آنها مى گويند: بله. بعد, سؤالاتى مطرح كرده اند كه آيا در آخرت, فقط مسلمانان خدا را مى بينند يا غير مسلمانان, فاسقان و منافقان هم مى توانند؟ جواب داده اند: بله, مى بينند. بعد , اهل سنّت, بحث رؤيت خدا در اين عالم را نيز مطرح كرده اند, كه: آيا خداوند را در اين عالم هم مى توان ديد يا منحصراً در آخرت ديده مى شود؟ مى گويند پيامبر اكرم با اين دو چشمش در معراج, خدا را ديده است و بحث كرده اند حال كه خدا را در آخرت مى توان ديد, آن ديدن , چه طور خواهد بود؟ و گفته اند كه : آيا خدا را در خواب هم مى توان ديد؟ و پاسخ داده اند كه: بله. از علماى بزرگ اهل سنّت, تعدادى را برشمرده اند كه مدّعى هستند خدا را در خواب ديده اند. از جمله علمايى كه اين ادّعا را كرده, آلوسى بغدادى (1217 ـ 1270ق), صاحب يكى از بزرگ ترين تفاسير اهل سنّت است كه در تفسير خود, روح المعانى مى گويد: من سپاسگزارم كه خداوند متعال توفيق داد چهار بار او را در خواب ديدم!

مسئله ديگر درباره توحيد اين است كه احاديث بسيارى در صحيحين بخارى و مسلم درباره خدا نقل شده است كه همه اش درباره تشبيه و تجسّم است و جسم بودن خداوند متعال را ثابت مى كند كه در بالاى عرش نشسته است. شايد براى بسيارى از ما تازگى داشته باشد كه هم مسلمان و معتقد به خداوند بزرگ باشيم و هم خدا را جسم بدانيم. در منابع مهم اهل سنّت (كه الآن صحيحين مورد نظر است), خداوند متعال, مانند يك انسان داراى سر, دست و چشم شناسانده شده است. لذا اينها مجبور شده اند اين احاديث را به دليل كثرت آنها قبول كنند.