دروس معارف

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

نسخه متنی -صفحه : 243/ 187
نمايش فراداده

سخن قرآن در باره معجزه

در قرآن مسائل فراوانى مربوط به معجزات مطرح شده است، از قبيل ضرورت همراه بودن رسالت رسولان الهى با معجزه، و اينكه معجزه «بيّنه» و حجّت قاطع است، و اينكه پيامبران معجزه را به «اذن اللّه» مى آورند، و اينكه پيامبران تا آن حدّ معجزه مى آورند كه «آيت» و «بيّنه» بر صدق گفتارشان باشد، امّا مكلّف نيستند كه تابع «اقتراحات» مردم باشند و هر روز و هر ساعت هر كس مطالبه معجزه كند اجابت نمايند. به عبارت ديگر، پيامبران «نمايشگاه معجزه» دائر نكرده و كارخانه معجزه سازى وارد ننموده اند; و امثال اين مسائل.

قرآن كريم همچنانكه اين مسائل را مطرح كرده است، با كمال صراحت معجزات بسيارى از پيامبران پيشين از قبيل نوح، ابراهيم، لوء صالح، هود، موسى و عيسى نقل كرده است و بر روى آنها صحّه گذاشته كه به هيچوجه قابل تأويل نيست.

برداشت غلط از آيات قرآن در باب معجزه

برخى از مستشرقان و كشيشان مسيحى به استناد آياتى كه قرآن به «اقتراحات» مشركان در مطالبه معجزه جواب منفى داده است، مدّعى شده اند كه پيامبر اسلام به مردم مى گفته من معجزه اى جز قرآن ندارم، اگر قرآن را به عنوان معجزه مى پذيريد فبها و الاّ از من معجزه اى ديگر ساخته نيست. بعضى از نويسندگان «روشنفكر» مسلمان اخير نيز همين نظر را پذيرفته اند و آن را به اين شكل توجيه كرده اند كه معجزه دليل است امّا دليل اقناعى براى بشر نابالغ و كودك كه در پى امور اعجاب آور و غير عادى است; انسان رشد يافته به اين گونه امور توجّهى ندارد و سر و كارش با منطق است، و چون دوره پيامبر [ 1ـ مانند اين آيه: وَ إنْ كُنْتُمْ فى رَيْب مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأتُوا بِسورَة مِنْ مِثْلِهِ. (بقره / 23). اگر در آنچه بر بنده خويش فرود آورده ايم ترديد داريد، سوره اى مانند آن را بياوريد. ]

اسلام دوره عقل و منطق است نه دوره اوهام و خيالات ذهنى، پيامبر اسلام از اجابت درخواست هر گونه معجزه اى غير از قرآن به اذن خدا امتناع كرده است.

آنچه بيشتر مورد استناد اين گروه واقع شده آيات 90 ـ 93 سوره اسراء است كه مى فرمايد:

وَ قالوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الاْرْضِ يَنْبوعاً. أوْ تَكونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخيل وَ عِنَب فَتُفَجِّرَ الاْنْهارَ خِلالَها تَفْجيراً. أوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أوْتَأْتِىَ بِاللّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبيلا. أوْ يَكونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُف أوْ تَرْقى فِى السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّى هَلْ كُنْتُ اِلاّ بَشَراً رَسولا..

گفتند تو را تصديق نمى كنيم تا آنكه براى ما از زمين چشمه اى بشكافى، يا تو را باغى از خرما و انگور باشد كه نهرها در آنها جارى سازى، يا پاره اى از آسمان را چنانكه گمان مى برى بر ما بيفكنى، يا خدا و فرشتگان را روبروى ما حاضر سازى، يا تو را خانه اى از طلا باشد، يا به آسمان برشوى، و هرگز بالا رفتنت را گواهى نكنيم مگر آنكه نامه اى از آسمان بر ما نازل كنى. بگو منزّه است پروردگارم، آيا من جز بشرِ فرستاده اى هستم؟

مى گويند اين آيات نشان مى دهد كه مشركان از پيامبر معجزه اى (غير از قرآن) مى خواستند و پيامبر امتناع مى كرد.