دروس معارف

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها

نسخه متنی -صفحه : 243/ 80
نمايش فراداده

د. نياز به مبدأ قابلى;

براى وجود يافتن يك حقيقت و واقعيّت، تنها فيّاضيّت و تامّ الفاعليّة بودن فاعل كافى نيست، قابليّت قابل هم شرط است; عدم قابليّت قابل در موارد زيادى منشأ محروميّت برخى موجودات از برخى خيرات و كمالات مى گردد. راز پيدايش برخى نقص ها از قبيل جهل ها، عجزها، از نظر نظام كلّى و جنبه ارتباط با واجب الوجود، همين است.

هـ. فيّاضيّت مطلقه خدا;

خداوند متعال همان طور كه واجب بالذّات است، واجب من جميع الجهات است; از اين رو محال است كه موجودى قابليّت وجود پيدا كند و از ناحيه او افاضه وجود نشود و امساك گردد.

و. عدمى بودن شرور;

شُرور و بدى ها يا خود از سنخ نيستى اند، مانند جهل ها، عجزها، فقرها، و يا از سنخ هستى اند امّا شرّيّت آن ها از آن نظر است كه منشأ نيستى ها مى گردند مانند زلزله ها، ميكروب ها، سيل ها، تگرگها و امثال اين ها. هستى هايى كه منشأ نيستى ها مى گردند، شرّيّتشان از نظر وجود اضافى و نسبى آن ها به اشياءِ ديگر است نه از نظر وجود فى نفسه آن ها; يعنى هر چيزى كه شرّ است براى خود شرّ نيست براى چيزى ديگر شرّ است. وجود حقيقى هر شئ، وجود فى نفسه اوست; وجود اضافى و نسبى او امرى اعتبارى و انتزاعى است و لازمه لاينفكّ وجود حقيقى اوست.