بررسی احزاب اسلامی در اندونزی

سید محمد امامی میبدی

نسخه متنی -صفحه : 6/ 3
نمايش فراداده

فصل دوم: بحران اقتصادي و سقوط سوهارتو

نشانههاي بحران اقتصادي در جنوب شرق آسيا در ژوئن 1997 ( دوم خرداد ماه 1376 ) با شناور اعلام كردن پول ملي تايلند كه به دنبال بي ثباتي در وضعيت اقتصادي و كاهش صادرات محصولات صنعتي اشل اتفاق افتاد, بروز كرد و همين مساله موجي را در منطقه شرق آسيا ايجاد كرد كه اكثر كشورهاي ديگر منطقه را هم فرا گرفت و كشورهاي مالزي, اندونزي, فيليپين و كرهجنويي در اثر اين عمل تايلند هر يك اقدام به كاهش ارزش برابر پول ملي خود در برابر دلار آمريكا كردند. سقوط ارزش واحد پول ملي و سهام در اين كشورها و بخصوص در اندونزي باعث بيكاري بسياري از كارگران كارخانهها و رشد فزاينده گراني و نابساماني اقتصادي شد. در مورد ريشههاي بحران اقتصادي در جنوب شرق و به ويژه در اندونزي فرضيات و نظرات منفردي وجود دارد كه به گوشههايي از آنها اشاره ميكنيم:
1 ـ تقاضاي مستمر براي دلار آمريكا در مبادلات تجاري كه اين امر باعث سوء استفاده محتكران بينالمللي ارز شد.
2 ـ نقش كليدي سرمايهگذاران خارجي و بطور عمده امريكايي و اروپايي و از همه مهمتر ردپاي صهيونيست در بازارهاي بورس اين كشور و خريد حداكثر اوراق سهام شركتها و مؤسسات مالي و تجاري محلي توسط آنان به طوري كه اين عمل آنان سبب شد كه نبض بازار اقتصادي و مالي اندونزي وديگر كشورها را در كنترل خود بگيرند.
3 ـ بيرون كشيدن سرمايهها توسط سرمايهگذاران عمده و شركتهاي چند مليتي از سيستم پولي اين كشور
4 ـ ظهور چين به عنوان يك رقيب سرسخت در بازار بينالمللي و جذب سرمايهگذاريهاي مستقيم خارجي سبب شد كه برخي از كشورهاي سرمايهگذار اقدام به انتقال سرمايههاي خود به بازارهاي نو ظهور و فعالتر كنند. همين امر سبب از دست دادن مزيت نسبي اندونزي از جهت كار ارزان و ماهر گرديد كه به دنبال اين امر كاهش پول اندونزي براي بالا بردن قدرت اقتصادي خود در بازارهاي بينالمللي و سپس بي ثباتي نرخ ارز و ركود و كاهش نرخ رشد اقتصادي را شاهد بوديم.
5 ـ بدهيهاي سنگين كوتاه مدت بانكها و برخي از مؤسسات و شركتهاي اندونزي
6 ـ گرايش تدريجي به مصرف بيش از حد توان توليد در امور فرعي و لوكس
اين بحران تأثيرات نامناسبي را بر اقتصاد جهاني گذاشت كه البته كشورهايي همچون آمريكا در معرض اثرات سوء اين بحران قرار نگرفتند بلكه شايد منجر به كاهش نرخ تورم وكسري موازنه پرداختها در آمريكا شد. يكي از تأثيرات منفي بحران را ميتوان كاهش جهاني قيمت نفت خام ارزيابي كرد.
دولت اندونزي در اقدامي جهت مقابله با اين بحران محدوديتهاي موجود بر مالكيت خارجي بربرخي شركتهاي اندونزي را برداشت و 13 ميليارد دلار از پروژههاي عمومي عمران را به حالت تعليق در آورد. اين بحران در اندونزي وارد مرحله جديدي ميشد و موجب كسري موازنه پرداختها و عدم توانايي در پرداخت قروض و ديون خارجي اين كشور شد. اكثر كشورهاي منطقه و بويژه اندونزي جهت كاهش تاثير فشار مالي ناشي از بحران, از صندوق بينالمللي پول و ديگر مجامع مالي بينالمللي درخواست وام كردند كه البته با پيش شرطهاي اين صندوق مواجه شدند كه شايد بر مشكلات اقتصادي آنان افزود.
به هر حال بروز اين بحران در اندونزي كه بيشتر از كشورهاي ديگر منطقه بود نارضايتي مردم را در اين كشور فراهم كرد. هنگامي كه مجمع يك هزار نفري مشورتي خلق اندونزي در20 اسفند ماه 1376 براي هفتمين بار پياپي و براي يك دوره 5 ساله ديگر رياست جمهوري ژنرال محمدسوهارتو را به شكل قانوني تمديد كرد شورشها و اعتراضات سياسي و اجتماعي در اين كشور كه در سال 76 با نزديك شدن انتخابات رياست جمهوري آغاز شده و با بحران مالي در جنوب شرق آسيا شدت يافته بود, وارد مرحله تازهاي گشت.
ژنرال سوهارتو كه به مدت 32 سال پس از كودتا حاكميت در اندونزي را به عهده داشت به منظور فرونشاندن دامنه اعتراضات وفائق آمدن برروند روبه گسترش وخامت اوضاع اقتصادي در اين كشور وزير سابق تحقيقات و تكنولوژي خود يعني پروفسور بهارالدين يوسف حبيبي رئيس سابق مجمع روشنفكران مسلمان اندونزي وباني اصلي توسعه صنعتي و تكنولوژي اين كشور را با تفويض برخي اختيارات به عنوان معاون خود برگزيده و با وعده انجام اصلاحات, شرايط صندوق بينالمللي پول را جهت دريافت وام پذيرفت ولي با توجه به اينكه در جريان بحران مالي جنوب شرق كه بطورعمده ناشي از تكيه بر سرمايههاي خارجي بود اندونزي به رغم حمايتهاي ژاپن به عنوان عمدهترين سرمايهگذار خارجي در اين كشور و صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني, هيچگاه نتوانست بر بحران فائق آيد و چون شدت آسيبديدگي اقتصادي اندونزي از بحران مالي جنوب شرق آسيا عميقتر از آن بود كه اينگونه اقدامات وي بتواند گروههاي ناراضي اين كشور را كه از افزايش بيسابقه قيمتها و فساد گسترده مالي و اداري در اين كشور را كه از افزايش بيسابقه قيمتها و فساد گسترده مالي و اداري در اين كشور به تنگ آمده بودند و جزء به سرنگوني سوهارتو و وابستگانش كه بر بيش از40 درصد منابع مالي اين كشور سلطه داشته و مقصراصلي وضعيت موجود آن وقت محسوب ميگرديدند قانع كرده كه از دامنه اعتراضات خود بكاهند و با گسترش شورشهاي دانشجويي و يورش مردم به فروشگاهها و مراكز تجاري در مناطق مختلف اندونزي و همنوايي برخي از حاميان و نزديكان سوهارتو او را به كناره گيري از قدرت واداشت و در نهايت در تاريخ31/2/1377 پس از استعفا قدرت را تا دوره بعدي انتخابات رياست جمهوري به معاونش حبيبي واگذار كرد.

فصل سوم: اصطلاح ساختار سياسي اندونزي توسط حبيبي

حبيبي اززماني كه بعد از شروع بحران قدرت را به دست گرفت با مشكلات متعددي مواجه بود,وي براي گذشتن موفق از اين بحران چاره كار را ابتدا در اصلاح ساختار سياسي كشور ميدانست لذا كار خود را با چند شعار آغاز نمود:
1 ـ مهار بحران اقتصادي
2 ـ كاهش نقش ارتش
3 ـ اصلاح قانون انتخابات
4 ـ برگزاري انتخابات پيش از موعدكه تاريخ برگزاري آن سال 2002 بود.
5 ـ كاهش تنشهاي قومي
حبيبي براي تحقق بخشيدن به شعارهايش اقدامات فراواني انجام داد كه تا حدي در برخي از آنها موفق بود از جمله مهار بحران مالي و قدرت گرفتن نسبي روپييه در بازارهاي ارز جهان بود. از ديگر آثار موفقيت وي موجوديت يافتن احزاب فراوان بود بطوريكه بيش از160 حزب بزرگ و كوچك سياسي اعلام وجود كرده و بر آمادگي خو جهت شركت در انتخابات سراسري هفتم ژوئن99 را تأكيد نمودند هر جند تعداد احزاب فوقالذكر پس از تصويب هيئت11 نفره سرانجام به48 حزب تقليل يافت ليكن براي جامعهاي كه سالها در عمل حق انتخابي جزء رنگ زرد(حزب گلكار) را نداشت اين تعداد حزب نيز گيج كننده, مبهم و بعضأ گمراه كننده بود. از حوادث مهم واقع شده درزمان حبيبي ميتوان به مساله تيمور اشاره كرد. كشور پرتغال و استراليا كه خود را در مسأله تيمور ذينفع ميدانستند از يك طرف و قدرتهاي بزرگ جهاني و اسرائيل از طرف ديگر كه تجزيه تيمور شرقي اقدامات گستردهاي انجام دادند. تيمور شرقي در جنوب شرقي مجمعالجزاير اندونزي و در آبهاي شمالي استراليا واقع شده است كه15 هزار كيلومتر مربع وسعت دارد با800 هزار جمعيت كه اكثريت قريب به اتفاق آنها را مسلمانان اندونزيايي تبار تشكيل ميدهند. پرتقال كه در طي سالهاي متمادي سلطه خود را بر تيمور حفظ نموده بود در پي مبارزات گسترده مردم اين منطقه در شهريورماه 1354 از شهر ديلي مركز تيمور خارج شدند و اين مكان براي احزاب محلي تيمور به وجود آمد تا اعلام استقلال نموده و تشكيل جمهوري دموكراتيك تيمور شرقي را بدهند. متعاقب اين تحول 4 حزب اصلي فعال در تيمور الحاق بخش غربي اين منطقه به اندونزي را اعلام كردند و در 16 تيرماه 1355 تيمور شرقي به عنوان بيست و هفتمين استان اندونزي اعلام شد، معالوصف دولت پرتقال به بهانه آنكه سازمان ملل الحاق تيمور شرقي به خاك اندونزي را به رسميت نشناخته است و باتكيه بر وجود اقليت پرتغاليهاي ساكن در اين منطقه همواره ادعاهاي ارضي خود را تكرار ميكرد.
با اوجگيري بحران در تيمور دولتهاي اندونزي و پرتغال از سال 1362 مذاكراتي را با هدف يافتن راه حل بحران آغاز كردند، اما همزمان با اين اقدامات دولت پرتقال براي افزايش قدرت خود در مذاكرات بعضي از گروهاي شورشي و تجزيهطلب را در تيمور مورد حمايت قرارداد كه بحران شديدتر شده و به موجب آمارهاي رسمي بيش از يكصد هزار نفر تلفات برجاي نهاده شد. مناقشه مذكور با شدت و ضعف ميان اندونزي و پرتغال ادامه داشت تا اينكه در پاييز 1377 نخستين گفتگو ميان مقامات دو كشور بر سر تيمور شرقي صورت گرفت و دو طرف موافقت كردند به آراء مردم در جريان يك همهپرسي تحت نظارت سازمان ملل احترام بگذارند. اين توافق در حالي صورت گرفت كه اندونزي به دليل سقوط رژيم سوهارتو و تشديد بحران اقتصادي و سياسي اين كشور در منتهاي ضعف خود قرار داشت. اما حبيبي با آزاد كردن رهبر شورشيان قول اعطاي امتيازاتي را به مردم تيمور شرقي با هدف فرونشاندن بحران در اين را داد كه اين امتيازات در 15/2/1378 شكل عملي به خود گرفت و دولتهاي اندونزي و پرتغال در مورد اعطاي خودمختاري موقت به اين سرزمين به توافق رسيدند و در نهايت در 8/6/1378 انتخابات در تيمور برگزار شد كه منجر به استقلال تيمور گرديد كه به تبع آن درگيري بين گروههاي مختلف به اوج خود رسيد كه در طي دو ماه حدود ده هزار نفر كشته برجاي گذاشت.

بخش سوم

فصل اول: احزاب شركتكننده در انتخابات هفتم ژوئن 1999

همچنانكه در بخش اول ذكر شد در زمان زمامداري سوهارتو احزاب محدود به سه حزب گرديدند و فعاليتهاي سياسي در چارچوب اين احزاب قانوني ميسر بود اما بعد از بركناري سوهارتو احزاب متعددي در عرصه سياسي اندونزي ظاهر گرديدند كه 48 حزب اجازه شركت در انتخابات هفدهم خردادماه 78 را دريافت داشتند كه در ذيل به بررسي اين احزاب و اهداف آنها با توجه به موقعيتشان در بين جامعه ميپردازيم.
1ـ حزب هلال و ستاره:Parti Bulan Bintang ( PBB )
تاريخ و محل تأسيس: جاكارتا ـ 27 ژانويه 98
رئيس: پرفسور دكتر يوسريل ماهندرا Prof Dr Yusril Ihza Mahendra

دبير كل ام اس كعبان MS Kaban

اصول اعتقادي اسلام

تاريخچه

حزب هلال و ستاره بطور عمده از طرفداران مشومي تشكيل شده و رئيس آن يكي از رهبران اوليه مشومي ميباشد. براساس اظهارات دكتر يوسريل اين حزب جهت تحقق خواستههاي مسلمانان تجددگرا(مدرنيست) اندونزي به وجود آمد وي اعتقاد دارد اسلام يك دين جهاني است كه براي حل مسايل و مشكلات انسانها و دنيا و اخرت آنها از طرف خداوند نازل شده است.
دكتر يوسريل از مسلمانان انجمن محمديه Riau ميباشد. وي در حال حاضر استاد دانشگاه اندونزي استان بوده و آخرين پست دولتي وي مشاوره وزير در دبيرخانه دولت است. وي در رشته حقوق در دانشگاه اندونزي تحصيل كرده و پس از اخذ فوقليسانس مطالعات خود را در دانشگاه پنجاب پاكستان ادامه داده است و سپس به مالزي رفته و دكتراي خود را از دانشگاه علوم مالزي گرفته است. وي از جمله مشاورين حقوقي سوهارتو بوده و متن استعفاي سوهارتو را تهيه كرده و ابعاد حقوقي آنرا با دقت مورد بررسي قرار داده است. وي در سال 1997 بعنوان يكي از اعضاي انتصابي مجمع مشورتي مردم انتخاب شده و قبل از آن رئيس گروه متخصصين حقوقي مجلس بوده است. حاميان اين حزب برخي جمعيتهاي سنتي اسلامي چون الارشاد، ديوان دعوت و الشافعيه هستند. طرفداران اين حزب بطور عمده در مناطق خارج از جزيره جاوه و بخشي نيز در جاكارتا ميباشند، اين حزب در طول مدت تأسيس مخالفت جدي با دولت حبيبي نداشت و از فرمامين صادره در مجمع مشورتي مردم در مورد لزوم از اصطلاحات سياسي ( برگزاري انتخابات عادلانه و دموكراتيك ) حمايت نموده و در ديگر مسايل ( نقش سياسي اجتماعي نيروهاي مسلح و تحقيق در مورد رژيم سابق ) مواضع كلي اتخاذ ميكرد. اين حزب به دليل همراه داشتن جمعي از طرفداران سنتي مشومين از جمله احزاب مطرح در صحنه سياسي اندونزي ميباشد.
2 ـ حزب دولت اسلامي: Partai ummat Islam ( PUI )
تاريخ و محل تأسيس: جاكارتا ـ 26 ژوئن 98
رئيس: پرفسور دكتر دليار نوئر Prof Dr Deliar Noer

دبيركل فهمي رحمان Fahmi Rahman

اصول اعتقادي اسلام

تاريخچه

اين حزب خود را اسلام معرفي كرده و معتقد است زندگي مذهبي از زندگي اجتماعي جدا نميباشد و اسلام براي بخشهاي مختلف اجتماع از جمله سياست و اقتصاد فرامين وتعليمات دارد. با اين وجود اين حزب تصريح دارد كه به دنبال ايجاد يك دولت اسلامي در اندونزي نميباشد. هم چنين حزب مذكور عليرغم پذيرش اصول اسلام غيرمسلمانان را به عنوان عضو ميپذيرد. با توجه به تاريخ اسلام استدلال اين حزب چنين است كه در يك جامعه بنا شده بر اساس ارزشهاي اسلامي و جامعه از نوع جامعه مدينه مذاهب و عقايد مختلف ميتوانند با صلح و آرامش در كنار هم زندگي كنند. رهبر حزب از رهبران سابق مشومين و از چهرههاي سرشناس محمديه ( سوماترا، مدان ) اندونزي ميباشد و از او بعنوان يك شخصيت سالم سياسي جامعه كه مبارزاتي با سوهارتو داشته است نام ميبرند وي در رشته علوم سياسي از دانشگاه كورنل آمريكا فارغالتحصيل شده است. اين حزب همچون ديگر احزاب كوچك تازه تأسيس از توانايي مالي و نيروي انساني لازم و تجربه سياسي كافي برخوردار نيست به همين خاطر در انتخابات با ديگر احزاب ائتلاف نمود.
3 ـ حزب سياسي اسلامي مشومي اندونزي: Partai Politik Islam Indonesia Masymi
تاريخ و محل تأسيس: جوك جاكاراتا ـ 8 نوامبر 1945 و 8 آگوست 1998

رئيس Abdullah Hehamahua

دبير كل سيوطي رحاورين Sayuti Rahawarin

اصول اعتقادي اسلام

تاريخچه

اين حزب خود را ادامه دهنده مشومي ميداند. جمعيت مشومي در زمان اشغال اندونزي توسط ژاپن از به هم پيوستن برخي جمعيتهاي اسلامي ( نهضت العلما، محمديه و الارشاد الاسلاميه ) تشكيل شده و پس از استقلال اندونزي تبديل به حزب سياسي شد. قبل از اول انتخابات سراسري اندونزي در سال 1955 نهضت العلما از مشومي خارج گرديد. در اين انتخابات مشومي پس از حزب مليگراي اندونزي بيشترين درصد آراء را داشت. در سال 1959 مشومي توسط سوكارنو مورد تحريم قرار گرفت زيرا تعدادي از رهبران آن عليه دولت مركزي قيام نموده و در سوماتراي غربي دولت انقلابي تشكيل دادند. در همان زمان فعاليت احزاب چيگرا در اندونزي گسترش يافته بود و رهبران مشومي به خاطر مخالفت با فعاليتهاي كمونيستي حركتهايي عليه سوكارنو سازماندهي نمودند. لزا از طرف دولت به آن يك حزب راستگرا و طرفدار آمريكا مطرح شد.
اين حزب به دليل داشتن رهبران روشنفكر و تجددگرا همواره در بين مردم اندونزي احترام لازم را داشته است. در زماني كه اين حزب مجاز به فعاليت بود از جمله احزاب مشهور اندونزي بشمار ميرفت و در بين مسلمانان اندونزي بويژه خارج از جاوه نفوذ فراواني داشت. در حال حاضر نفوذ مشومي در مناطقي همچون آچه، سوماتراي جنوبي، كاليمانتان، سولاوسي و در بخشهايي از جاوه وجود دارد. به همين دليل احزابي مثل هلال و ستاره تبليغ زيادي دارند كه آنها ادامهدهندگان واقعي راه مشومي ميباشند. اين حزب با از سرگيري فعاليت احزاب در دوران رفرم دولت حبيبي توسط برخي اعضاي سابق مشومي تجديد سازماندهي شده و عنوان فوقالذكر را براي خود انتخاب كرد.
4 ـ حزب حاكميت مردم: Partai Daulat Rakyat ( PDR )
تاريخ و محل تأسيس: جاكارتا ـ اول ژانويه 1999

رئيس بهارالدين Baharuddin

دبير كل دودي گونتورو Dodi Guntoro

اصول اعتقادي پانچاسيلا

تاريخچه

اين حزب از جمله احزابي است كه بر اساس ادعاي رهبران آن جهت حمايت از منافع كارگران، روستائيان، صاحبان مشاغل كوچك و اقشار كمدرآمد جامعه تشكيل شده است. رهبران حزب ميگويند به خاطر حمايت از طبقاتي از اجتماع كه در رژيم سوهارتو از نظر سياسي و همچنين پيشرفت و توسعه اقتصادي در حاشيه قرارداشته و كمتر مورد توجه واقع شدهاند حزب حاكميت مردم را به وجود آوردهاند، بدين لحاظ هدف اوليه حزب در راستاي حمايت و تجديد هويت سياسي و اقتصادي اقشار پايين اجتماع تنظيم گرديده و برنامه اقتصادي آن نيز بر اساس توليد و خلاقيت كارگران و صاحبان صنايع و مشاغل كوچك تنظيم شده است. اين حزب همكاري نزديكي با انجمن مسلمانان روشنفكر اندونزي ( ايچمي Icmi ) و مركز مطالعات توسعه و بينالمللي انجمن مذكور ( چيدس CIDES ) دارد. چيدس توسط افرادي از قبيل ادي ساسونو از دوستان حبيبي اداره ميشود. رئيس اين حزب تأكيد كرده با انحصارگرايي و گسترش تجارتهاي بزرگ ( كنگلومريتها ) در اندونزي مخالف ميباشد. اين حزب مانند احزاب قبلي از لحاظ تشكيلاتي و مالي داراي ضعف ميباشد. اين حزب در پي اعاده حاكميت مردم بر اندونزي در انتخابات با ديگر احزاب ائتلاف نمود.
5 ـ حزب جمهوري: Partai Republik
تاريخ و محل تأسيس: جاكارتا ـ 17 آگوست 1998
رئيس:شريفالدين هاراهاپ Syarifuddin Harahap

دبير كل ياني وحيد Yani Wahid

اصول اعتقادي پانچاسيلا

تاريخچه

اين حزب توسط يكي از سياستمداران ثروتمند اندونزي تأسيس شده كه اهداف خود را پيشبرد و توسعه اقتصادي اندونزي عنوان نموده است. وي صراحتأ ادعا نموده بود كه تنها حزب گلكار از نظر بنيه و توان مالي ميتواند با حزب جمهوري رقابت كند. وي منابع مالي حزب را طبقه تجار متوسط ذكر ميكند.
رئيس حزب تاكنون سه نوبت عضو مجلس نمايندگان بوده است. وي اهل مدان و سوماتراي شمالي و از قبيله باتاك ميباشد و در اولين انتخابات رژيم نظم نوين در سال 1971 از طرف حزب شركت اسلام كه سمت دبير كلي آن را به عهده داشت وارد مجلس شد. پس از تحولات داخلي حزب در سال 1973 وي به حزب متحد توسعه ملحق شد و از اين حزب نيز به مجلس نمايندگان را يافت. اين حزب بر اساس 3 ديدگاه ناسيوناليسم عدالت و وحدت شكل يافته است.
6 ـ حزب مشومي جديد: Partai Masyumi Baru ( PMB)
تاريخ و محل تأسيس: جاكارتا ـ 24 نوامبر 1995