حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 243
نمايش فراداده

هستى = ب 443

تعيّنات وجود كه نمودى فرضى مىباشند و حجابى بين تو و حق گرديدهاند و حقيقت ندارند، آنها را از هستى مطلق جدا كن تا بدانى كه تو نسبت به خدا بيگانه نيستى و با دور كردن حجاب غير، مىتوانى خود را به اصل وجود آشنا كنى.

در بيان معنى واصل شدن به حق


  • 465) چرا مخلوق را گويند واصل سلوك و سير او چون گشت حاصل؟

  • سلوك و سير او چون گشت حاصل؟ سلوك و سير او چون گشت حاصل؟

واصل = كسى كه به طريق سلوك، منازل و مراحل معرفت را طى كرده و به منزل و مقصد توحيد رسيده و واصل به حق شده باشد.(ش - ل)

چرا به سالك كه يكى از مخلوقات عالم است «واصل» مىگويند و سير و سلوك چيست و چگونه براى سالك حاصل مىشود؟

  • 466) وصال حقّ ز خلقيّت جدايى است ز خود بيگانه گشتن آشنايى است

  • ز خود بيگانه گشتن آشنايى است ز خود بيگانه گشتن آشنايى است

وصال = عبارت از آن است كه سالك از هستى مجازى خود جدا شده و به حق متّصل گردد.(ش-ل)

خلقيّت = مرتبه انسانى، مقام و مرتبه مخلوق بودن

در حقيقت وصال حق، جدايى سالك ازمرتبه مخلوق بودن و تعيّنات وجود مجازى اوست. همچنين وصال حق، بيگانه شدن از هستى موهومى سالك و به عبارتى فناى وجود او در حق است و اين ابتداى آشنايى سالك با حقيقت وجوداست.

  • «يار با ماست از ما كى جداست مايى ما پرده ادبار ماست

  • مايى ما پرده ادبار ماست مايى ما پرده ادبار ماست