گوهر و حروف، صدفهاى آن است
نطق = ب433
قعر = ته، بن، گودى
شيخ در اين بيت وجود آدمى را به دريا تشبيه كردهاست كه پر از گوهر است.چه دريايى است كه ساحل آن نطق است و از قعر آن گوهرهاى فراوان بدست مىآيد.
دانش دل = حقايق اشيا و معارف الهى
هستى و وجود انسان مانند دريا است كه نطق و سخن ساحل و كناره آن مىباشد و حروف و كلمات مانند صدفهايى هستند كه در درياى وجود بدست مىآيند همچنين حقايق اشياء و معارف الهى كه دانش دل محسوب مىگردند، مانند گوهر و مرواريدى است كه از صدف بيرون مىآيد.صدف كنايه از سالك است تشبيه هستى به دريا به سبب بى نهايتى آنهاست و چون انسان مراتب نهايى وجود است و امتياز او بر ساير موجودات، ناطق بودن انسان است و چون نهايت هر چيزى به امتياز اوست. به همين سبب نطق را به ساحل درياى وجود تشبيه كردهاست.
موج = نَفْس انسانى
درّ شهوار = حقايق و معارف الهى