حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 294
نمايش فراداده

همّت گمار تا دانا به حقايق شوى و خود را به زيور و زينت حكمت و دانايى كه اصل و اساس اخلاق حميده است، آراسته كن.

قاعده در بيان اصول اخلاق


  • 594) اصول خلق نيك آمد عدالت پس از وى حكمت و عفّت شجاعت

  • پس از وى حكمت و عفّت شجاعت پس از وى حكمت و عفّت شجاعت

اصول اخلاق چهار تاست كه اصل همه آنها «عدالت» است و آن حالت متوسّط قوّت عملى انسان است. اصل ديگر اخلاق «حكمت» است كه حالت متوسّط قوّت نظرى است. و اصل سوم اخلاق «عفّت» است كه حالت متوسّط قوّت شهوى است و بعد از آن اصل چهارم «شجاعت» است كه حالت متوسط قوّت غضبى است و حكماء اين چهار اصل را فضايل مىنامند.

  • 595) حكيمى راست كردار است و گفتار كسى كاو متّصف گردد بدين چار

  • كسى كاو متّصف گردد بدين چار كسى كاو متّصف گردد بدين چار

حكيم = ب73

حكمت = عبارت است از دانستن چيز، چنانكه باشد. و آن دو قسم است:حكمت عملى و حكمت نظرى(ش-ل)

متّصف = داراى صفتى بودن

كسى كه به چهار اصل اخلاق -عدالت، حكمت، عفّت و شجاعت-متّصف گردد او حكيمى راست كردار و درست گفتار مىباشد و حكيم واقعى هم اوست.

  • 596) به حكمت باشدش جان و دل آگه نه گُربُز باشد و نه نيز ابله

  • نه گُربُز باشد و نه نيز ابله نه گُربُز باشد و نه نيز ابله

حكمت = ب595

گُربُز = حيلهگر، زيرك و دانا(ف-م)