تمام هستى عالم در نظر خداوند بزرگ قدر و ارزشى ندارد و دنيا و هستى براى او مانند خواب و خيال است كه انسان در خواب مىبيند و يا مانند مست و بى خبرى است كه «نابود» را «بود» مىشمارد و خداوند از دو صفت خواب و مستى منزّه و پاك است. زيرا «الله لااله الاّ هوالحىالقيوم لا تأخذه سنة ولا نوم»(2)
خاك = منظور وجود ممكنات و موجودات عالم است.
ربّ ارباب = ربّ الارباب، ذات حق است به اعتبار اسم اعظم و تعيّن اوّل كه منشاء تمام اسماء و صفات است و غاية الغايات است. تمام توجهات بدو است و تمام اشارات بدان.(ف-ع)
وجود آدمى و همه موجودات عالم غير حقيقى و مجازى است و در واقع مستى و خواب و خيالى بيش نيست. و خاك پست و بى ارزش كه فنا ذاتى اوست در برابر ذات حق كه بقاء مقام اوست، قدر و منزلتى ندارد و با او بى نسبت است.
خرد = ب 101
مصراع دوّم اشاره دارد به آيه «والقيت عليك محبّة منّى و لتصنع على عينى»(3) اگر
1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص 574. 2. بقره، آيه 254. 3. طه، آيه 39.