حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 430
نمايش فراداده

تمثيل در بيان ارتقاء و برترى انسان


  • 933) بود محبوس طفل شير خواره به نزد مادر اندر گاهواره

  • به نزد مادر اندر گاهواره به نزد مادر اندر گاهواره

محبوس = حبس شده، زندانى

مادر = اشاره به دنياى مادى است.

گاهواره = اشاره به تن آدمى است.

همان طور كه كودك تا زمانى كه شير خوار است اسير و گرفتار گهواره مادر مىباشد، آدمى نيز تا از عالم مادى و دنياى ظاهرى نگذشته و به كمال معنوى دست نيافته باشد همچون طفل شير خواره اسير گاهواره تن خاكى خود خواهد بود.

  • 934) چو گشت او بالغ و مرد سفر شد اگر مرد است همراه پدر شد

  • اگر مرد است همراه پدر شد اگر مرد است همراه پدر شد

پدر = اشاره به عالم عِلْوى است.

آدمى آنگاه كه به مرتبه بلوغ فكرى و كمال معنوى رسد از مادر طبيعت و دنياى مادى جدا شده، به عالم ملكوت و جهان معنى كه به مثابه پدر است سير مىكند تا به وصال معشوق حقيقى كه معبود اوست راه يابد.

  • 935) عناصر مر تو را چون امّ سفلى است تو فرزند و پدر آباى علوى است

  • تو فرزند و پدر آباى علوى است تو فرزند و پدر آباى علوى است

عناصر = اشاره به عناصر چهارگانه، آب، آتش، باد و خاك دارد.

آباى علوى = اشاره به افلاك است.

براى انسان كه در حكم فرزند است عناصر اربعه كه در مرتبه پايين قرار دارد مادر و آباى علوى كه مقامى برتر و بالاتر دارد پدر مىباشد و از ازدواج اين دو، فرزند كه انسان مىباشد، نتيجه مىگردد.