فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 2
نمايش فراداده

به نستعين و عليه التكلان

الف

(الف(: يا ساكن مى باشد مانند الف در قام و يا متحرك، ساكن را لينه و متحرك را همزه مى نامند، همزه )ا) گاه براى نداى نزديك به معنى اى و گاه براى استفهام به معنى آيا مى آيد، همزه استفهام را چهار حكم است:

1 - جائز است حذف آن خواه مقدم بر ام شود و خواه نشود.

2 - گاهى براى طلب تصديق مى آيد مانند: اَزَيْدٌ قائِمٌ، و گاهى جهت طلب تصور مانند: اَزَيْدٌ قائِمٌ اَمْ عَمْروٌ

3 - هم بر نفى داخل مى شود: اَلَمْ نَشْرَحْ و هم بر اثبات: اَزَيْدٌ قائِمٌ

4 - پيوسته بايد در صدر جمله قرارگيرد از اينرو بعد از اَمْ اضرابيه ذكر نخواهد شد، و نيز در جمله معطوفه به واو، ثُمَّ و فاء پيش از عاطف قرار خواهد گرفت مانند: اَوَلَمْ يَنْظُرُوا - َفَلَمْ يَسيرُوا - اَثُمَّ اِذا ما وَقَعَ.

همزه استفهام گاهى از استفهام حقيقى خارج و به يكى از هشت معنى ديگر مى آيد:

1 - همزه تسويه كه بعد از سَواء - مااَدْرى - لَيْتَ شِعْرى - ما اُبالى استعمال مى شود مشروط بر اينكه قبل از جمله اى كه بتوان بجاى آن مصدر قرار داد واقع شود مانند: مااُبالىِ اَقُمْتَ اَمْ قَعَدْتَ يعنى مااُبالى بِقِيامِكَ وَ بِقُعُودِكَ

2 - همزه انكار ابطالى كه بر سر جملات غيرواقع و دروغ مى آيد مانند اَفَسِحْرٌ هذا آيا اين سحر است!؟

3 - همزه انكار توبيخى كه بصورت سؤال وبراى ملامت استعمال مى شود: اَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتوُنْ آيا آنچه را مى تراشيد مى پرستيد!؟

4 - همزه تقرير كه براى اقرار آوردن مخاطب به امر ثابت و محققى آيد مانند: اَضْرَبْتَ زِيْداً آيا تو زده اى زيد را؟

5 - همزه تحكُّم براى طعنه تمسخرآميز آيد مانند: اَصَلَوتُكَ تَاْمُرُكْ اَنْ نَتْرُكْ الخ آيا نماز تو امر كرده كه معبود پدران خود را ترك گوئيم؟!

6 - همزه امر مانند: اَاَسْلَمْتُمْ، اسلام بياوريد

7 - همزه تعجب مانند: اَلَمْ تَرَ اِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّالظِّلَّ آيا نديدى پروردگار تو چگونه سايه را كشيده است!

8 - همزه اِستِبطاء كه در مقام كُند شمردن و شدت انتظار براى انجام كارى استعمال شود مانند: اَلَمْ يَاْنِ لِلَّذينَ آمَنوُا الخ آيا نزديك نشده براى آنانكه ايمان آورده اند.