فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 116
نمايش فراداده

تَاَكَّدَ: محقق گشت، مطمئن شد، ثابت شد، اثبات شد، مورد تائيد و تصديق قرار گرفت، يقين كرد.

اَكيد: قطعى، محقق، قابل اطمينان، با خاطر جمع.

تَاْكيد: تحقيق، تائيد، تصديق، ابرام، تثبيت، استقرار.

(اَكَرَ) اَكْراً، ن و تَاَكَّرَ: حفر كرد گودال.

اَكَّار - اَكَرَة، ج: كشاورز.

اُكْرَة - اُكَر، ج: گوى، گودال كه آب در آن جمع شود و به دست بتوان آب برداشت.

اُكْرَةُ الْبابِ: دستگيره دَرِ خانه.

مُؤاكَرَة: كشاورزى كردن، زراعت كردن بر سهم معلوم.

اِگْزيما: جوشهاى خارش دار پوست، اِگزماى چركين.

اِكْسْپِرِس، اِكْسْبِريس: قطار سريع.

(اَكْسَدَ): زنگ زد، از كار افتاد، با اكسيژن تركيب شد.

تَاَكْسَدَ: قبول زنگ زدگى كرد، زنگار گرفت، مردم از بيكارى دست روى دست گذاردند، عاطل و باطل شدند.

اَكْسَدَة: زنگ زدگى.

اُكْسيد: زنگار زنگ.

اُكْسيدُ الْحَديدِ: زنگ آهن.

اُكْسيدُ الرَّصاصِ: زنگ سرب.

اِكْسَرَخْس: اسقف بزرگ.

اِكْسَنْتِريك: خارج از شكل بيرون از مركز.

اُكْسيجين: گاز ترشى زا، اكسيژن.

اِكْسير: كيميا.