فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 147
نمايش فراداده

اَمَرَة - اَمَر، ج: پشته و تپه، نشانى كه در راه كنند از سنگ و غيره، فرسخ شمار، ستون ميل شمار.

اَمِر: بركت يافته در مال و نسل.

امِر: تمام، فرماينده، روزى از بردالعجوز.

امِرَة و اِمار و ايمار - اَوامِر، ج اول: فرمان.

اِمارَة و اَمارَة: ولايت و فرمانروائى.

اَمارَة و اَمار: وعده گاه، هنگام.

اَمار: علامت.

اَمير - اُمَراء، ج: پادشاه، عصاكش كور، همسايه، مشاور.

اَميرُالْمَراَةِ: شوهر زن.

اَميرَة: زن پادشاهى كننده.

اَميرُالْمُؤْمِنينَ: فرمانده و رئيس اهل ايمان (اين لقب نزد شيعه مخصوص به حضرت على بن ابيطالب عليه السلام است كه پيغمبر )ص( او را در غديرخم به خلافت نصب فرمود و اهل سنت همه خلفا را من غير استحقاقٍ كه بامارت رسند اميرالمؤمنين خوانند).

رَجُلٌ اِمَّرٌ و اِمَّرَةٌ و اَمَّرَةٌ: مرد سست رأى و فرمانبردار هركسى، مرد بى عقل.

اِمَّر و اِمَّرَة: بره كوچك.

ما لَهُ اِمَّرٌ وَ اِمَّرَةٌ: نيست براى او چيزى.