فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 1596
نمايش فراداده

ر

(رَاَبَ) صَدْعَهُ رَاْباً، م: شكافت آن را و جميع آورد و پيوند كرد.

رَاَبَ الصَّدْعَ: تعمير كرد، درست كرد.

رَاَبَ بَيْنَهُمْ: اصلاح كرد ميان آنها را.

رَاَبَتِ الْاَرضُ: روئيد سبزه زمين بعد از بريدن.

اَراَبَ الصَّدْعَ اِرآباً و اِرتابَ اِرتِياباً: پيوند شكاف كرد.

رَاْب - رِئاب، ج: مهتر، بزرگ، شكاف، گله هفتاد شتر.

رُؤْبَة - رِئاب، ج: قطعه ئى از چوب كه بدان پيوند كنند، لحيم، شير بسته (ماست(، حاجت، ساعتى از شب گذشته )به غير معنى اول بقيه واوى است نه مهموز).

هُوَ رِئابُ بَنى فُلانٍ: او اصلاح دهنده آنان است.

راَّب و مِراب: شكسته بند، مرد مصلح.