فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی

احمد سیاح

نسخه متنی -صفحه : 5263/ 185
نمايش فراداده

انَ الْاَوانُ: موقع سر رسيد، وقت آن فرا رسيد.

فى اَوانِهِ: موقع مناسب، در فصل خود، به موقع خود.

آنَ لَكَ اَنْ تَفْعَلَ: به اين زودى برايت انجام مى دهد.

فى غَيْرِ اَوانِهِ: بى موقع، نابهنگام، بيجا، وقتش گذشته، بيگاه.

(اهَ) اَوْهاً و اهاً، ن: آه گفت، افسوس.

اَوَّهَ تَاْويهاً و تَاَوَّهَ: آه گفت، اين كلمه را نزد شكايت و اندوه گفت.

اَوْهِ اَوْهُ اَوْهَ آهِ اَوِّهِ اَوِّهْ اَوَّهْ اوُوهُ آهٍ اوِ اوٍ و اَوَتاه و اَوِّياه: سيزده لغت است در اين كلمه كه در موقع بيمارى و رنج گويند.

اهَة: حصبه است و آن سرخجه و دانه هائيست كه بر اندام برآيد و ماهه جُدَرى است كه عوام آبله گويند.

اَوَّاه: مرد با يقين و نرم دل، بسيار دعا و زارى كننده از بيم خدا، فقيه، مؤمن.

اَوَّهَ: آه كشيد، ناليد.

تَاَوُّه: ناله و فرياد از درد، آه دردناك.

اَهانَ: بدرفتارى كرد، بدزبانى كرد.

اِنَّ اِبْراهيمَ لَاَوَّاهٌ حَليمٌ (آيه): به درستى كه ابراهيم عليه السلام هر آينه دعا و زارى كننده و صبور بود.